چکیده:
هدف:اندازهگیری سواد مالی اقشار مختلف جامعه در گذشته مورد توجه بسیاری از مطالعات داخلی و خارجی بوده، ولی سنجش سواد مالی مدیران شرکتها بطور خاص و به ویژه در سطح ملی مورد توجه نبوده، لذا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سواد مالی مدیران شرکتها و شناسایی عوامل موثر بر آن طراحی و اجرا شده است.
روش: در مرحله کیفی پژوهش، مولفههای سواد مالی مدیران با استفاده از روش پدیدارشناسی، شناسایی و پس از تایید و وزندهی، پرسشنامه سواد مالی مدیران تدوین و به تایید خبرگان رسیده؛ سپس در مرحله کمی پژوهش، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، پرسشنامهها بین 229 نفر از مدیران عامل و اعضای هیئتمدیره شرکتهای منتخب توزیع و دادههای گردآوری شده با تکنیکهای مناسب آماری تحلیل شده است.
یافتهها: یافتههای بخش کیفی حاکی از آن است که مؤلفههای سواد مالی تخصصی مدیران عبارتند از تحلیل و شناخت صورتهایمالی، آشنایی با قوانین بیمه، کار، مالیات، تجارت، بانکداری، چک، پولشویی، صادرات و واردات و بازارسرمایه. نتایج آزمون فرضیهها در بخش کمی نیز حاکی از عدم کفایت سواد مالی مدیران در حوزههای سواد مالی عمومی و تخصصی میباشد. برخی عوامل از جمله تحصیلات، سابقه مدیریت، اندازه شرکت و گذراندن دورههای مالی بر سواد مالی مدیران تاثیرگذار میباشند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد مدیران فاقد سواد مالی کافی به ویژه در حوزههای تخصصی هستند و ضرورت دارد به نحو مقتضی مهارتهای مالی خود در حوزه تخصصی را افزایش دهند.
دانشافزایی: پژوهش حاضر نخستین بار در ایران با رویکرد کیفی پدیدارشناسی به ارائه ابزاری مناسب جهت ارزیابی سواد مالی مدیران شرکتها پرداخته و با استفاده از ابزار مزبور سواد مالی مدیران را ارزیابی نموده که این امر میتواند نقطه آغازی برای انجام مطالعات جدید در این حوزه باشد.
Purpose: Measurement of financial literacy of various classes of society has been considered in many internal and foreign studies, but the evaluation of the financial literacy of the companies' managers has not been noticed especially in the national level. So, the present study was designed and conducted with the aim of evaluation of the financial literacy of the companies' managers and identifying the factors effective on it. Method: In the qualitative stage of the study, the components of managers' financial literacy have been identified using phenomenological method and after being verified and weighted, the managers' financial literacy questionnaire was codified and approved by the experts. Then, in the quantitative stage of the research, using cluster sampling method, the questionnaires were distributed among 229 managing directors and members of the board of directors of the selected companies and the collected data was analyzed using appropriate statistical techniques. Results: The findings of the qualitative section indicates that the components of the managers' specialized financial literacy include analysis and identification of the financial statements, familiarity with the rules of insurance, labor , taxation, banking, cheque , money laundering, export and import and capital market. The results of testing hypotheses in the quantitative section also indicate inefficiency of managers' financial literacy in the general and private financial literacy domains. Some factors including educations, management record, the size of the company and passing financial courses may influence the managers' financial literacy. Conclusion: The results showed that the managers lack sufficient financial literacy especially in the specialized domains and they are required to appropriately increase their financial skills in the specialized domain. Contribution: The present study has presented an appropriate instrument for evaluation of the managers' financial literacy with a qualitative phenomenological approach for the first time in Iran and this may be a starting point for performing new studies in this domain. .
خلاصه ماشینی:
جهت ارزيابي سواد مالي مديران ، سنجش مولفه هاي سواد مالي عمومي (درآمد و پس انداز و سرمايه گذاري، خرج و سرمايه گذاري، بيمه و بازنشستگي) که همه اقشار جامعه بايستي داشته باشند، کافي نبوده و سواد مالي تخصصي، که لازمه اداره و رهبري کارا و موثر شرکت ها و واحدهاي تجاري ميباشد، نيز بايستي مورد بررسي قرار گيرد که تا کنون در ايران شناسايي و اندازه گيري نشده است ، بنابراين ضروري مي باشد که ابتدا مولفه هاي سواد مالي تخصصي در دانش حسابداري مالي، دوره ٨- شماره (٢) ، پياپي ٢٩، تابستان ١٤٠٠: ١٩٥-٢١٩ جهت ساخت ابزاري مناسب براي ارزيابي دقيق سواد مالي مديران شناسايي و وزن دهي شوند.
لذا با توجه به مطالب پيش گفته هدف اين پژوهش سنجش سواد مالي عمومي و تخصصي مديران شرکت هاي خصوصي ايراني است ، همچنين ارتباط عواملي از جمله ؛ ويژگيهاي جمعيت شناختي، سطح تحصيلات ، تجربه مديريت ، گذراندن دوره هاي مالي، اندازه شرکت ، نوع صنعت و زمينه فعاليت شرکت و سواد مالي مديران ، مورد بررسي قرار ميگيرد.
دانش حسابداري مالي، دوره ٨- شماره (٢) ، پياپي ٢٩، تابستان ١٤٠٠: ١٩٥-٢١٩ با توجه به اينکه نوع صنعت بيش از دو گروه بوده است براي ارزيابي فرضيه فوق از تحليل واريانس استفاده ميشود که صورت خلاصه نتايج در نگاره ١٣ ارائه شده است .