چکیده:
وحی در اسلام، اساس و محور اصلی آموزههای دینی و منبع همه معارف، حکمتها و هدایتهای بشر به شمار میآید. وحیانی بودن نص از مباحث مهم وحی است و طبق دیدگاه مسلمانان، یگانه مصدر وحی و آیات قرآن کریم، در لفظ و معنا، خداوند حکیم است. یکی از شبهات مستشرقان در ارتباط با متن قرآن، غیرالهی بودن آن است که این شبهه را به شکلهای مختلفی مطرح میکنند. عدهای از مستشرقان قرآن را برگرفته از فرهنگ یهود و نصارا و نیز محتوای کتابهای آنان میدانند. بخشی از آن را از همان محدوده جغرافیایی و زندگی اجتماعی و دینی و فرهنگی جزیرةالعرب و بخش دیگر را از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملتها. بدین ترتیب وحیانیت قرآن را انکار میکنند و برای آن مصادر غیرالهی مختلفی ذکر میکنند؛ اما شواهد تاریخی و آیات قران نشان میدهد که وحی به قدرت مقتدر غیبی مستند است و پیامبر J هیچگونه مداخلهای در آن نداشته است.
Revelation in Islam is the main basis of religious teachings and is the source of all human sciences, wisdom, and guidance. Being revelatory of the Quranic text is one of the important issues of revelation and according to the Muslims, the only source of revelation and verses of the Holy Quran, in word and meaning, is Almighty God. One of the suspicions of orientalists regarding the text of the Quran is that it is not revealed from God and they express this suspicion in different ways. Some orientalists consider the Quran to be derived from Jewish and Christian culture as well as the content of their books. Parts of it are taken from the same geographical area and social, religious, and cultural life of the Arabian Peninsula, and the other parts are taken from Judaism and Christianity and the beliefs and customs of other nations. Thus, they deny the revelation of the Quran and mention various non-divine sources for it. But the historical evidence and verses of the Quran indicate that Quranic revelation is based on the power of the unseen world and that the Prophet (P) did not interfere in it.
خلاصه ماشینی:
از مهمترین و اساسیترین انتقادهای مستشرقان به اسلام میتوان به موضع آنها در مقابل «وحیانی بودن قرآن» اشاره کرد (حسینی طباطبایی، نقد آثار خاورشناسان، بیتا: 97-109)؛ موضعی که میگوید: «قرآن وحی نیست، بلکه ساخت بشر است و محمد ( آن را تألیف کرده و پنداشته که آن وحی و از سوی خداوند است»؛ بدین سبب، فراوان کوشیدهاند که برای قرآن مصادر غیر الهی اثبات کنند (مارتین، پیشینه مطالعات جهان اسلام در غرب، 1377: 6/ 56).
اصل دیدار حضرت محمد ( با بحیراء، یكی از قصّههای مشهور؛ اما بی سند است (نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، 1933: 140؛ دراز، النباء العظیم، 1390: 77؛ خلیفه، الاستشراق و القرآن العظیم، 1994: 85)، افرادی مانند ویل دورانت (دورانت، قصّه الحضاره، 1973: 7/101)، گوستاو لوبون (لوبون، تمدن اسلام و غرب، 1378: 107)، کونستان ویرژیل گیورگیو (گیورگیو، محمد پیامبری که از نو باید شناخت، بیتا: 104)؛ و جان دیون پورت (دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، بیتا: 97)، به این مطلب تصریح کردهاند و حتّی بعضی از خاورشناسان ازجمله ماسینیون، داستان بحیرای راهب را که پیامبر در راه سفر به شام همراه با ابوطالب بوده و با او برخورد کرده و ممکن است، در همین برخورد کوتاه، چیزی از او آموخته باشد، افسانه میدانند (مطهری، پیامبر امّی، 1359: 9-11).
The Holy Quran, Translated by Muhammad Ali Rezaei Esfahani, Dar al-Dhikr Cultural Research Institute, Qom: 2004.
Al-Saghir, Muhammad Hossein Ali, Orientalists and Quranic Studies, 2nd Edition, Markaz al-Nashr, Maktab al-A’lam al-Islami, Qom: 1413 AH.