چکیده:
««دیگری» مفهومی وابسته به هویت فردی است و هویت فردی فقط وقتی معنا پیدا میکند که با دیگران سنجیده شود. مفهوم «دیگری» حاصل معرفتشناسی و هستیشناسی انسان مدرن است که زندگی و تجاربی متفاوت از انسان کهن دارد. این مفهوم که با ماهیت مباحث ادبی نیز سازگار است، میتواند مبتای تازهای برای تحلیل آثار ادبی باشد و پنجرة تازهای به آثار ادبی بگشاید .یکی از انواع ادبی که میتوان مفهوم دیگری را در آن کاوید و تابهحال از این جهت مورد توجه قرار نگرفته، «مَثَل» یا «ضربالمثل» است که به دلیل فقدان گفتگومندی منجر به حذف «دیگری» میشود. سعدی از شاعران و نویسندگانی است که هم از ضربالمثل استفاده فراوان کرده و هم در شیوه سخنوری کوشیده است کلام خود را به ساختار ضربالمثل نزدیک کند. وی با شناخت دقیق قابلیتهای زبان فارسی و نیز ظرفیتهای خاص مَثَل، بسیاری از سخنان خود را مثلواره ارائه و البته از این راه نظرات خود را به دیگران القا کرده است. او با استفاده از ویژگیهای خاصی از ضربالمثل ازجمله: «مخاطب قرار دادن»، «هشداردادن»، «استفاده از نام اشخاص مشهور»، «استفاده از طنز»، «استفاده از جادوی مجاورت»، «تحقیر کردن» و «تشبیه به حیوانات»، نظر خود را القا و خودآگاه یا ناخودآگاه «دیگری» را حذف میکند. در پژوهش حاضر ضمن تحلیل ساختار ضربالمثل، شیوة استفادة سعدی از این صورت ادبی به قصد حذف «دیگری» و القای هنرمندانة سخن به دیگران در گلستان و بوستان بررسی میشود.
Other" is a concept related to individual identity, and individual identity only makes sense when it is weighed against others. The concept of the "other" is the result of the epistemology and ontology of modern man, which has a different life and experience from that of ancient man. This concept entered literature with the theory of the logic of Bakhtin's dialogue and opened a new window to literary works. One type of literature in which this concept can be explored and has not yet been considered is the "parable", which leads to the omission of the "other" due to the lack of dialogue. Proverbs have been widely used as a linguistic feature and literary genre in the works of Persian writers; but there are those whose words have become proverbs. Sadi is one of these writers. By accurately recognizing the specific capacities of the parable, he presents many of his words as parables and in this way conveys his views to others. In the present study, while analyzing The Proverb structure, its features are related to the elimination of "other" such as: "using proximity magic", "addressing", "warning", "using the names of famous people", "using humor", and ... Sadi's method of use of this type of literature is examined in order to eliminate the "other" and induce speech artistically to others in Golestan and Bustan.
خلاصه ماشینی:
نیز ازآن جاکه ضرب المثل ها همیشه بیاشتباه تلقی شده اند و معمولا تغییری هم در ساختار اصلیشان ایجاد نشده است ، بدون توجه به تفاوت های بین افراد یا امور برای همه چیز و همه کس حکم کلی صادر میکنند؛ ازاین رو اگرچه چراغ های تجربه تلقی میشوند و مانند نشانه هایی در راهند که میخواهند راهنمایی کنند؛ اما چون بدون در نظر گرفتن شرایط ، تعارض ها و گوناگونی امور با اطمینان حکم کلی صادر میکنند؛ مجال تجربه را هم از دیگران میگیرند و این موضوع میتواند منجر به حذف دیگری شود.
آنچه در این مقاله موردنظر است ، ویژگیهای خاصی از ضرب المثل است که زمینه را برای حذف دیگری فراهم میکنند و بررسی مثل واره های سعدی در گلستان و بوستان نشان میدهد که وی بسیاری از این ویژگیها را در مثل واره های خود به کار گرفته است .
در حکایت های بلندتر این دو کتاب که مجال سخن فراخ تر است ، حکایات گفتگومحور (در بوستان بیشتر و در گلستان کمتر) دیده میشود؛ اما در آن جا که سعدی برای تأثیرگذاری بیشتر کلامش ، آن را به ضرب المثل نزدیک کرده و «مثل واره » ساخته است ، حذف «دیگری» کاملا نمود دارد.