چکیده:
عصر صفوی از دورههای مهمّ در تاریخ زبان و ادب فارسی است که آثار ذیقیمتی از شعرا و ادبای جغرافیای فرهنگی این دوره به یادگار مانده است. حوزۀ فرهنگی شبه قارة هند و آسیای مرکزی، در این عهد اهمّیّت بیشتری داشته و سهم دانشمندان هند در حوزۀ لغت، نقد و زبانشناسی، گاه بیشتر از ادیبان ایرانی بودهاست. یکی از برجستهترین چهرههای ادبی شبه قاره، سراج الدّین علیخان آرزوست که با و تصنیف بیش از بیست اثر، خدمات شایانی به ادب فارسی نمودهاست. مثمر یکی از آثار ارزشمند اوست. آرزو در این کتاب در باب مسائل زبانشناسی، فرآیندهای واجی ابدال، قلب، کاهش و افزایش واجی و تصرّفات ایرانیان در واژگان عربی و هندی سخن گفتهاست. او در نگارش این اثر به کتاب المُزهر سیوطی نظر داشتهاست. آرزو از پیشگامان گسترة زبانشناسی و جزء نخستین کسانی است که به سازواری میان زبان فارسی و هندی پی بردهاست. این اثر، فصولی دربارة سازواری و توافق فارسی و عربی، فارسی و هندی و تفریس آمده و سازواری واژگان فارسی و هندی را از جهات گوناگون بررسی شدهاست و علاوه بر آن در سرتاسر این اثر، کلمات متعدّدی را به تناسب موضوعات مطرحشده، مثال میزند. در این مقاله نگارندگان برآنند که برای مخاطبان با غور در اثر یادشده، با طرح شواهد، چشماندازی در زمینۀ سازواریهای زبان فارسی و هندی ارائه دهند.
The Safavid era is one of the most important periods in the history of Persian language and literature, and valuable works of poets and cultural geography literature of this period have been remembered. The cultural sphere of the Indian subcontinent and Central Asia was more important in this era, and the contribution of Indian scholars in the field of vocabulary, criticism and linguistics was sometimes greater than that of Iranian writers. One of the most prominent literary figures of the subcontinent, Siraj-ud-Din Ali Khan Arzoust, who has rendered valuable services to Persian literature by composing more than twenty works. Fruitful is one of his valuable works. In this book, Arezoo talks about linguistic issues, phonological processes of exchange, heart, decrease and increase of phonology, and Iranian acquisitions in Arabic and Hindi words. In writing this work, he has commented on the book of Al-Muzahar Suyuti. Arezoo is one of the pioneers in the field of linguistics and one of the first to realize the harmony between Persian and Hindi. This work is a chapter on the compatibility and agreement of Persian and Arabic, Persian and Hindi and Tafris, and the compatibility of Persian and Hindi words has been studied from various angles, and in addition, throughout this work, several words are used according to the issues raised. In this article, the authors intend to provide the audience with a perspective on the mechanisms of Persian and Hindi language by presenting evidence to the audience.
خلاصه ماشینی:
با مطالعه و تأمل در کتاب مثمر، اثر ارزندۀ سراج الدین علیخان آرزو١ و دیگر آثار لغوی وی باید اعتراف کرد که وی پیش تر از ویلیام جونز انگلیسی به سازواری و قرابت زبان فارسی و هندی پیبرده است ؛ زیرا با توجه به سال وفات وی که تذکره نویسان ثبت نموده اند، یعنی ١١٦٩ هجری قمری، خان آرزو حداقل چهل سال پیش تر از ویلیام جونز این موضوع را در جایجای رسالۀ مثمر بیان داشته است .
خان آرزو در ذکر حرف باء الموحده ابدال صامت «ب » به «واو» را از دیگر ابدال های رایج و مشترک میان فارسی و هندی برمیشمارد، مانند واژۀ «بال » و «وال » به معنای ماهی معروف که «آل » هم بدین معنی آمده است و نمونه ای دیگر که وی عرضه میدارد در مورد پسوند «وند» است ؛ او در این باره میگوید: ««بند» مبدل «وند» یا بالعکس ، هو الاقوی، کلمۀ نسبت است و در هندی «ونت » به تا به همین معنی آمده و این از عالم توافق است و بعضی گویند «بنده » و «ونده » نیز به همین معنی است ، چون گلووند و گلوونده به معنی مرسله و کرابند و خربنده به معنی آن که معاشش از وجه کرایۀ خر باشد و تحقیق آن است که لفظ «بنده » مشترک است در معنی اسم و حرف ، در مقامی که معنی خدمت و بندگی و بستن و گشادن صحیح باشد، اسم است ؛ زیراچه مشتقات آن همه موجود است ، به همین معنی و الا حرف ، پس در گلوبند و کرابنده و خربنده اسم بود، نه حرف ، غایتش در کرابنده مجاز باشد» (آرزو، ١٧٦٣١: b١٣٩).