چکیده:
فرهنگ حاكم بر كشور ما فرهنگي ايراني – اسلامي است و به تعبير استاد مطهري در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران، اين دو به يكديگر خدماتي نموده اند. اسلام به ايران خدمات ارزشمندي را اعطا نموده است و ايران نيز با برخورداري از سابقه فرهنگي طولاني، توانسته است به اسلام خدماتي را عرضه بدارد. توسعه اسلام در پهنه وسيع ايران، بيانگر پتانسيل بالاي فرهنگ ايراني جهت برخورداري از محتواي غني دين مبين اسلام بوده است. و تربيت اسلامي از آبشخور اين محتواي غني و سازنده بهره جسته است و مردمان اين سرزمين كهن را به بالندگي رسانيده است. وجود فيلسوفان مسلمان و دانشمندان مومن و اخلاقيون به نام و عارفان بلند مرتبه و زاهداني شهير و انسان هائي فهيم، همه بيانگر اين معناست كه فرايند تربيت اسلامي در اين كشور به خوبي حركتي پيش رونده داشته است و قرون طلائي اسلام حكايت از اين معنا دارد. اما به تدريج با ظهور حكّامي دنيا طلب و استعمارگران منفعت طلب، عده قابل ملاحظه اي از مردمان اين مرزو بوم اسلامي دچار رخوت و غفلت شده و از مباني تربيت اسلامي و تربيت فرزندان خود بر اساس آن مباني فاصله گرفتند و با گرايش هاي افراطي به تفكرات مدرن تا حد زيادي توجه به امر تربيت اسلامي توسط آنان مغفول ماند. اينك پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (قدس سره)، فرصت دوباره اي براي تحقق بخشيدن به آرمان هاي تربيتي اسلام و كاربست اصول و روش هاي آن پديد آمده است، و بايد براي بومي سازي آن تلاش نمود. در اين مقاله نخست مراد از بومي سازي تبيين گرديده و سپس به بيان معناي تربيت اسلامي مبادرت شده است كه در آن شكوفائي و بالندگي استعدادها مد نظر است. اين امر از آن جهت لازم به نظر مي رسد كه با فطرت و سوابق ديني و معرفتي اين مردم سازگار است. بعد عواملي كه در فرهنگ ايراني امر بومي سازي تربيت اسلامي را تسهيل نموده و فراهم مي كند، مورد بحث قرار گرفته است. كه از آن جمله مي توان به پيشينه ديني مردم ايران و گرايش آنان به خاندان پيامبر (ص) و تتبعات و مطالعات دانشمندان اسلامي در حوزه علوم قرآني و فقه و فلسفه و كلام و اخلاق و عرفان و انجام نهضت ها و حركت هاي اسلامي مردم اين سامان اشاره نمود. هم چنين موانع بومي سازي نيز مطرح شده است كه از آن جمله مي توان به گرايشات متفكران افراطي مدرن و رويكردهاي غرب گرايانه آنان و نيز برخورداري آن ها از اين نوع تعاليم اشاره كرد و نيز پرداختن بيش از حد به دانش و علم سكولار كه فضاي گسترده اي را به خود اختصاص داده و فضاي كمتري را در اختيار قرار مي دهد كه در آن فرصت كافي براي تربيت اسلامي باقي نمي ماند. و در پايان راهكارهائي براي زدودن موانع ارائه گشته است. كه از آن ميان مي توان به ايجاد تغيير در سبك آموختن دروس و معارف ديني و استفاده از شيوه هائي با تأكيد بر استدلال هائي دقيق تر و همراه با مشاركت بيشتر شاگردان و دانشجويان در اداره كلاس ها و حضور گسترده تر آنان در بحث ها و پاسخ گوئي هاي هرچه بهتر به شبهات و استفاده از زباني شيرين و گفتاري دلنشين و ذكر تجربه هاي ديني اشاره كرد.