چکیده:
«فلسفه برای کودکان» از برنامههای آموزشی جدید در جهت بهبود روند فلسفهورزی و تفکر در کودکان است. این برنامه با وجود ظرفیتهای خوب برای ایجاد فضای تفکر و خلاقیت، دارای مبانیای ناهمخوان با مبانی فلسفی بومی ایران میباشد. به این منظور، ضروری است مبانی فلسفی برنامه مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. این مقاله به دلیل اهمیت ویژه اخلاق و تربیت اخلاقی، که یکی از اهداف این برنامه است و با ابزار داستان به کودک منتقل میشود، به بررسی مبنای نسبیگرایی اخلاقی داستان لیزا و راهنمای آن (محتوای تربیت اخلاقی برنامه لیپمن) و مقایسه آن با منظر حکمت متعالیه میپردازد. بررسی محتوا با روش توصیفی ـ تحلیلی نشان میدهد علیرغم اینکه "لیپمن" نسبیگرایی را رد میکند، نفی خیر مطلق، شخصی و زمینهمند بودن تفکر و ارزشها شواهدی بر نسبیگرایی اخلاقی این محتواست و این محتوا به علت ماندن در تنگنای نظریه قراردادگرایی و نداشتن ملاک و اصول ثابت دچار نسبیگرایی و توابع آن است. در مقابل، حکمت متعالیه با مطلق دانستن گزارههای اخلاقی، نگاه وجودی و فضیلتمدارانه به اخلاق مصون از گزند نسبیگرایی است. ازاینرو دارای مبانی ارزش شناختی مناسبتری در شکلدهی یک برنامه منسجم تربیت اخلاقی است.
“Philosophy for children” is a new subject in modern syllabus of education in the course of improvement of practicing philosophy and reason for children. Despite its good capacity to make a room for thinking and creativity, this plan has principles irreconcilable with those of Iranian local philosophy. It is thus necessary to scrutinize its philosophical principles. Due to the importance of ethics and moral training as one aim of such a plan learnt by the kids by means of story, this article studies the principles of ethical relativism of Liza’s story and its guide (the content of Lipman’s plan for moral training) and compares it to Transcendent Theosophy. A descriptive-analytic study of the content proves that, despite Lipman’s rejection of relativism, his denial of the absolute good and his voice that values and thinking are personal and prepared by a ground are documents denoting that the content is morally relativistic. Since it fails to free from the strains of conventionalism and its lack of fixed criteria, this content suffers from relativism and its consequences. In contrast, Transcendent Theosophy is safe from the harm of relativism because it considers the ethical propositions absolute and adapts an ontological and virtue-ethic attitude. It has thus more appropriate axiological principles in the creation of a coherent plan for moral training.
خلاصه ماشینی:
تبیین نسبیگرایی اخلاقی لیزا و راهنمای آن در مقایسه با اطلاقگرایی در حکمت متعالیه فاطمه حاجیلوئی 1 ، حسن عبدی، 2 علیرضا آلبویه 3 چکیده «فلسفه برای کودکان» از برنامههای آموزشی جدید در جهت بهبود روند فلسفهورزی و تفکر در کودکان است.
این مقاله به دلیل اهمیت ویژه اخلاق و تربیت اخلاقی، که یکی از اهداف این برنامه است و با ابزار داستان به کودک منتقل میشود، به بررسی مبنای نسبیگرایی اخلاقی داستان لیزا و راهنمای آن (محتوای تربیت اخلاقی برنامه لیپمن) و مقایسه آن با منظر حکمت متعالیه میپردازد.
لیپمن تأکید میکند که «هیچ حکمت نهایی وجود ندارد که به ما آنچه را درست است یکبار و برای همیشه بگوید» (لیپمن و شارپ، 1394، ص۱۴) و هدف کندوکاو اخلاقی را «تعلیم ارزشهای خاص به کودکان نمیداند» (همان، ص۱۵).
ج) اهداف تعیینکننده وسایل در داستان اول لیزا، پدر هری در گفتوگوی با هری در مورد درست بودن یا نبودن خوردن حیوانات، از هری که قائل است برای خوردن یا نخوردن حیوانات باید شرایط را بررسی کرد، میپرسد: «میخواهی بگویی کاری که باید بکنیم، تا حد زیادی به این بستگی دارد که میخواهیم در چه جور دنیایی زندگی کنیم» (لیپمن، 1389/ب، ص26)؟ درواقع لیپمن هدف و غایت افراد را تعیینکننده وسایلی میداند که باید بهکار گیرد و همین امر در راهنما توضیح داده میشود (لیپمن و شارپ، 1394، ص91).
ازاینرو لیپمن یکی از نکاتی را که در توضیح کاربرد فلسفه در کندوکاو اخلاقی بیان میدارد، اندیشیدن به طریقی است که راه برای گزینههای تازه و راههای نو باز گذاشته شود و این روند را راه صحیح مؤثر اندیشیدن میداند (همان، ص۱۵).