چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان هیجانمحور بر خودکارآمدی والدگری و احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه مادران با فرزند دچار آسیب سوختگی مراجعه کننده به بیمارستان سوانح و سوختگی تهران (شهید مطهری)، در پاییز 1398 بود. تعداد 30 نفر از این مادران که در پرسشنامه خودکارآمدی والدگری دومکا و همکاران (1996) و احساس گناه آیزنک (2007) نمرات پایینتری داشتند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی تحت درمان هیجانمحور (گرینبرگ، 1986) قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره، حاکی از آن بود که بین گروه آزمایش و گواه در متغیر خودکارآمدی علیرغم افزایش آن در گروه آزمایش، تفاوت معناداری یافت نشد. اما، درمان هیجانمحور بهطور معناداری در کاهش احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی موثر بود (P<0/05). نتیجه این پژوهش نشان داد که از درمان هیجانمدار میتوان در کاهش احساس گناه و هیجانهای منفی مادران دارای فرزند با آسیب سوختگی، استفاده نمود.
The aim of this study was to determine the effect of Emotion Focused Therapy on parental self-efficiency and feeling of guilt in mothers of children with burn injuries. The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the study included all mothers with children with burns referred to Tehran Trauma and Burn Hospital (Shahid Motahari) in the fall of 1398. Thirty of these mothers who had lower scores in the Parenting Self-Efficacy Questionnaire of Dumka et al. (1996) and Eisenhower Feelings (2007) were selected as the research sample and were randomly assigned to the experimental and control groups. The experimental group underwent Emotion Focused Therapy for 10 sessions per week (Greenberg, 1986). The results of univariate analysis of covariance showed that there was no significant difference between the experimental and control groups in the self-efficacy variable despite its increase in the experimental group. However, emotion-based treatment was significantly effective in reducing the guilt of mothers of children with burn injuries (P <0.05). The results of this study showed that emotion therapy can be used to reduce guilt and negative emotions of mothers with children with burn injuries.
خلاصه ماشینی:
اثربخشي درمان هيجان محور بر خودکارآمدي والدگري و احساس گناه مادران کودکان دچار آسيب سوختگي استاديار گروه روان شناسي باليني دانشکدة روان شناسي و علوم تربيتي ، دانشگاه / مهدي خانجاني ¯ علامه طباطبائي ، تهران ، ايران .
گرچه درمان هيجان در بيشتر مطالعات صورت گرفته در ارتباط با کاهش عواطف و هيجان منفي مرتبط با افسردگي، اضطراب و ديگر آسيب هاي رواني و اجتماعي بوده است وليکن مطالعات مختلفي هم اثربخشي درمان هيجان محور در ارتقاء سازه هاي با رويکرد مثبت تر مانند خودکارآمدي والدگري (استارهان ، استيلار، نش و همکاران ، ٢٠١٧؛ سيدشريفي، نوابينژاد و فرزاد، ١٣٩٨ و پاينده و برجعلي، ١٣٩٧)؛ افزايش ميزان سازگاري و عواطف مثبت نسبت به همسر (حسن آبادي، مجرد و سلطانيفر، ١٣٩٠) سازگاري در زنان مطلقه (اندوزي، ١٣٩٣)؛ عملکرد خانواده (جاويدي، سليماني، احمدي و صمدزاده ، ١٣٩٢)؛ صميمت زناشويي و خودکارآمدي زوجين (گريمن و جانسون ، ٢٠١٣ و حامدي، شفيع آبادي، نوابينژاد و دلاور، ١٣٩٢)؛ سازگاري زناشويي و صميميت (داودوندي، نوابينژاد و فرزاد، ١٣٩٦؛ زارعي و ثابت ، ١٣٩٣ و سلطاني، شعيري و روشن ، ١٣٩١)؛ بخشودگي بين فردي و اميد (نامني، محمدپور و نوري، ١٣٩٦)؛ تنظيم شناختي (کرمي نژاد، سوداني و مهرابي زاده ، ١٣٩٥)؛ سلامت روان و تاب آوري زنان آسيب ديده از خيانت همسر (برومند راد، ١٣٩٩) نشان داده شده است ؛ و جاويدي، سليماني و احمدي (٢٠١٣) نيز 1.
بحث و نتيجه گيري هدف از اين پژوهش اثربخشي درمان هيجان محور بر افزايش خودکارآمدي والدگري و کاهش احساس گناه در مادران کودکان دچار آسيب سوختگي بود.