چکیده:
مبانی نظری عرفان عاشقانه، ابعادی معرفتی است که به شناخت حقیقت و جایگاه عشق، بهعنوان مقولهای هستیشناختی میپردازد و نتیجه آن، در راستای سیر و سلوکی که محوریت آن بر عشق است، افزایش معرفت به حقانیت هستی است. یکی از آثاری که میتوان عرفان عاشقانه را در محدوده وسیعی از آن مشاهده کرد، کتاب بهگود گیتاست. از آنجا که این اثر تلفیقی از عقاید ودایی، تعالیم اوپانیشادی و مفهوم یوگاست و نیز تحت تاثیر هجوم عقاید و باورهای آریایی به سرزمینشان قرار گرفته است؛ بااینحال میتوان رگههایی از عرفان عاشقانه اسلامی را بهنیکی در آن مشاهده کرد. در این مقاله به تطبیق عرفانههای عاشقانه این کتاب و لمعات عراقی (از کتب عرفان عاشقانه) پرداخته شده است. با عنایت به بررسی صورتگرفته، افزون بر تشابهاتی که میتوان میان این دو اثر در باب مولفهها و مشخصههای مراتب سیر و سلوک (طلب، عشق و...) مشاهده کرد، تمایزاتی نیز دیده میشود؛ همچون عدم رسیدن به بقای بالله (ایشوره) و تنها خلاصی پوروشه از اسارت جسم بر اساس مکتب یوگه؛ نمادین بودن براهمن و موکشه از حضرت حق و وحدت وجود با آن و...؛ و نیز جایگاه عشق و راههای رسیدن به آن و چگونگی و بررسی راهکارهای آن.
Theoretical foundations of romantic mysticism are epistemological dimensions that deal with the knowledge of the truth and position of love as an ontological category, which increases the knowledge of the rightfulness of existence in the direction of love-oriented journey. One of the works in which romantic mysticism can be seen in abundance is Bhagavad Gita. Although, this work is a combination of Vedic beliefs, Upanishad teachings and the school of yoga, and has also been influenced by the invasion of Aryan beliefs into their land, traces of Islamic romantic mysticism can be clearly seen in it. This article deals with the application of the romantic mysticism of this book and the Lama'at of Iraqi (among romantic mystical books). Considering the study, in addition to the similarities that can be seen between these two works in terms of components and characteristics of the levels of behavior (desire, love, etc.), there are some differences. Some of these differences are, failure to achieve the survival with Allah (Ishvara) and merely deliverance of Puruṣa from the bondage of the body according to the school of yoga, the symbolic form of Brahman and Moksha from God and the unity of existence with it as well as the status of love and the ways to achieve it and how to study its solutions.
خلاصه ماشینی:
) را مشاهده کرد و نیز با توجه به اینکه تعالیم اوپانیشاد و مکتب یوگا نیز در این کتاب وجود دارد و اشارات فراوانی به آنها شده است، این اثر با کتاب لمعات عراقی ـ که از زمرة کتب عرفانیای است که عرفان عاشقانه در آن بسیار چشمگیر است ـ مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است تا جایگاه عشق را در این دو اثر بررسی کند.
کتاب مذکور، تلفیقی از آرا و باورهای مختلف هندی است؛ لذا نهتنها مقایسه و تطبیق این کتاب با لمعات عراقی میتواند بيانگر نکات مشترک در عرفان عاشقانه و مراتب سلوک عارفانه باشد، بلکه در کنار مراتب سلوک یادشده میتوان آرايی از مکاتب یوگه یا اوپانیشاد را که بهموازات عرفان اسلامی در بهگود گیتا آمده است نیز بررسی کرد.
ازاینرو، مهمترین اهداف پژوهش پیش رو، پاسخگویی به سؤالات زیر بوده است: کیفیت مراتب عرفان عاشقانه در کتاب بهگود گیتا چگونه است؟ چه مراحلی از سیر و سلوک یوگایی با مراتب عرفان اسلامی برابری میکند؟ عشق در این دو اثر چه جایگاهی دارد؟ در باب بهگود گیتا آثار زیادی به رشتة تحریر درنیامده است؛ اما از جملة مقالات نوشتهشده میتوان به مقالة «مدلول جاودانگی نفس در بهگود گیتا»، اثر مجتبی زروان، قربان علمی و سجاد دهقانزاده (ادیان و عرفان، 1389) اشاره کرد که نویسندگان در آن به مباحثی چون شناخت نفس، واقعیت یا توهم مرگ، جاودانگی و قلمرو معنایی آن پرداختهاند.
در بهگود گیتا، خدا (ایشوره) یکی از موضوعات مهم مورد مراقبه برای کسانی است که به او عشق میورزند (در عرفان اسلامی نیز اهمیت زیادی به مراقبه داده شده است).