چکیده:
بیگمان رهاوردهای دیدگاههای مدیریت اقتضایی، باورهای مکاتب کلاسیک و نیوکلاسیک را در حوزه سهگانه سازمان، انسان و محیط به چالش کشیده است. آنچه با مطالعه اکتشافی و استفاده از روش فراترکیب از دیدگاه مدیریت اقتضایی به دست میآید، مشخص است که این دیدگاه سازمان را موجودی ارگانیک تلقی میکند؛ افزونتر اینکه انسان را موجود خنثی، پیچیده با نیازهای متعدد، متنوع و متغیر معرفی مینماید. این دیدگاه، درباره محیط نیز باور دارد که نقش و تاثیرگذاری محیط بر سازمان و انسان، چنان اهمیتی دارد که تعالی و تنزل انسان و بقا و ادامه حیات سازمان، درگرو اقتضایات محیط است. ازاینرو، با توجه به تفاوت دیدگاه قرآن کریم در این حوزههای سهگانه با دیدگاه مدیریت اقتضایی، جا دارد که این مسیله با مراجعه به کلام وحی و بهرهگیری از روش پژوهش تلفیقی مبتنی بر روشهای اکتشافی، فراترکیب و استنطاقی، تجزیه و تحلیل شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که قرآن کریم رهاوردهای مدیریت اقتضایی را ناقص و ناتمام میداند و تاکید میکند که سازمان به مثابه یک کل، بهرهمند از حیات است و صرف جذب منابع از محیط برای ادامه حیات آن کافی نیست؛ بلکه ایمان، صبر، تواصی بهحق و تواصی صبر، تقوا و خشنودی الهی در سطوح سهگانه آن - فرد، گروه و سازمان- موثر است. همچنین تعامل انسان و سازمان با محیط، منفعلانه نیست؛ بلکه فعال، پویا و پیشگیرانه با هدف اصلاح یا تغییر آن است. افزونتر اینکه عوامل محیطی، منحصر به عوامل اقتصادی، فناوری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیست؛ بلکه عوامل غیبی و ماورایی هم در رشد و تعالی یا تنزل و اضمحلال انسان و سازمان نقش اساسی دارند.
Undoubtedly, the results of contingency management views have challenged the beliefs of classical and neoclassical schools in the three domains of organization, man, and environment. By using exploratory study and the meta-combination method on contingency management, it is clear that this view considers the organization as an organic entity, moreover, it introduces the man as a neutral, complex being with multiple, diverse, and variable needs. This view of the environment also believes that the role and impact of the environment on the organization and human beings is so important that the transcendent and retrogression of human survival and survival of the organization depends on the contingencies of the environment. Therefore, considering the difference between the view of the Holy Quran in these three areas and the view of contingency management, it is appropriate to analyze it by referring to the word of revelation and using the method of combining research based on exploratory, meta-combined, and cross-examination methods. The findings of study show that The Holy Qur’an considers results of contingency management imperfect and incomplete, and emphasizes that the organization as a whole has benefited of life, and simply absorbing resources from the environment is not enough to keep it alive, rather, faith, patience, will to reality, and the will to patience, piety, and divine satisfaction effect on its three levels such as the individual, the group, and the organization. Also, human-organizational interaction with the environment is not passive but active, dynamic, and preventive with the aim of modifying or changing it. Moreover, environmental factors are not limited to economic, technological, social, cultural, and political factors, but also occult and ulterior factors play a key role in the growth and excellence or degradation and destruction of man and organization.
خلاصه ماشینی:
يافتههاي پژوهش نشان ميدهد که قرآن کريم رهاوردهاي مديريت اقتضايي را ناقص و ناتمام ميداند و تأکيد ميکند که سازمان به مثابة يک کل، بهرهمند از حيات است و صرف جذب منابع از محيط براي ادامة حيات آن کافي نيست؛ بلکه ايمان، صبر، تواصي بهحق و تواصي صبر، تقوا و خشنودي الهي در سطوح سهگانة آن - فرد، گروه و سازمان- مؤثر است.
نقد قرآن کريم براي محور اول بر اساس آيات متعدد از کلام وحي، نظام احسن جهان هستي که در درون خود سازمانها را نيز جاي داده بهمثابة موجود ارگانيک و زنده است؛ اما نه آنگونه که مکتب اقتضايي ميگويد؛ بلکه با اين بيان که خالق و مدبر کلان نظام هستي، جهان را هدفمند (رعد: 2) و منسجم و يکپارچه (ملک: 3) آفريده و چنان پيوند بين اجزاي هستي ايجاد کرده است که آيتالله جوادي آملي ميگويد: «سلسله اجزاي جهان، همانند مراتب عدد رياضياند كه اگر به عددي ستم وارد شود، تمام سلسله مضطرب خواهد شد» (جوادي آملي، 1389، ص 15/ 326).
بر اساس آنچه گذشت، در نظريههاي سازمان و مديريت، به ويژه ديدگاه مديريت اقتضايي، مسئلة تعامل و سازگار شدن سازمان با نيازهاي محيط اهميت زيادي دارد و به عنوان اصل اساسي مطرح است؛ در حالي که آية شريفه برخلاف ديدگاه اقتضايي، نه صرفاً جذب منابع از محيط، بلکه تقوا و خشنودي الهي را هم در شکلگيري و هم در جلوگيري از اضمحلال و نابودي سازمان مؤثر ميداند؛ در واقع، عامل مهم در تأسيس و ادامة حيات و رشد و تعالي و شکوفايي سازمان را متفاوت با ديدگاه اقتضايي بيان کرده است و با ظرافت تمام، به تقوا و رضوان الهي بهمثابة انتروپي منفي در راستاي حفظ سازمان از فرسايش و نابودي آن نيز اشاره ميکند.