چکیده:
بیشک هدف غایی حقوق، احقاق عدالت است. عدالت کمال مطلوبی است که انسان برای نیل به آن هیچگاه فراغت نمییابد. قطعا یکی از ارکان تحقق این مهم، حق دادخواهی است. حق بر دادخواهی که ریشه در کرامت انسانی دارد و میبایست موردحمایت کشورها واقع گردد، ازجمله حقوق رویهای محسوب میشود؛ حقوق رویهای حقوقی هستند که تضمینکننده سایر حقوق بشر میباشند، بهعبارتدیگر حقوق رویهای مجموعه تمهیداتی هستند که برای رعایت و تضمین حقوق ماهوی مقرر میشود؛ بنابراین حق بر دادخواهی مقدمه اجرای حقوق دیگری است که اسناد حقوق بشری از آن بهعنوان حق دفاع یادکردهاند. امروزه حق دادخواهی بهعنوان جزئی از حقوق و آزادیهای اساسی فردی و لازمه حمایت از حق حیات، موردتوجه اسناد معتبر بینالمللی ازجمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و همچنین قوانین اساسی کشورها میباشد. قانونگذار جمهوری اسلامی ایران نیز اگرچه در قانون اساسی از حق بر دادخواهی غافل نمانده است، لیکن برای تحقق کامل این حق بنیادین، موانع و محدودیتهایی وجود دارد. مقاله پیش رو قصد این دارد تا با بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اسناد حقوق بشری در زمینه حق بر دادخواهی، ضمن بررسی این حق، مبانی عدم تکمیل این حق در حقوق موضوعه ایران را بررسی نماید.
Undoubtedly, the ultimate goal of law is the adjudication of justice. Justice is a desirable perfection that man can
never relieve to achieve it. One of the pillars to realize this issue is certainly the litigation right. The right on
litigation based on human dignity and to be supported by countries is considered among procedural law;
procedural law guarantees other human rights, in other words, the procedural law is a set of measures that are
stipulated for the observance and guarantee of substantive law. Therefore, the right on litigation is an
introduction to the exercise of other law that documents of human rights have called it as a defense right. Today,
the litigation right, as a part of individual fundamental law and freedoms and necessary to protect the right to
life, is considered by the international valid documents such as the Universal Declaration of Human Rights, the
International Covenant on Civil and Political Law, as well as the fundamental laws of the countries. The
legislator of the Islamic Republic of Iran, although in the Constitution, is not neglected the right to litigation,
there are some barriers and limitations for the full realization of this fundamental right. The present article
intends to examine the basis of the failure to complete this right in the Iranian statute law by reviewing the
constitution of the Islamic Republic of Iran and human rights instruments regarding the right to litigation.
خلاصه ماشینی:
منظور از حق دادخواهی این است که چنانچه حقوق و آزادیهای شخص در معرض تهدید قرار گرفت یا به آنها تجاوز شد، میتواند از مراجع صلاحیتدار قانونی درخواست جبران خسارت نموده و مراجع مذکور نیز بیغرضانه و در کمال استقلال و در یک دادرسی عادلانه به ادعای وی رسیدگی کرده و در صورت اثبات، رای به جبران خسارت دهند.
(ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر) همچنین به موجب بند 1 ماده 14 میثاق بینالمللی حقوق مدنی سیاسی حق دادخواهی بهعنوان حق مسلم به رسمیت شناخته شده است و در مقابل دولت متعهد است کلیه امکانات و تسهیلات لازم در اجرای حق مذکور را فراهم کند و امکان دادخواهی و تظلمخواهی برای همه وجود داشته باشد.
(ضیایی بیگدلی، محمدرضا، 1383: 38) به موجب بند 1 ماده 14 این میثاق همه افراد دارای حق بر دادخواهی میباشند و بایستی به دادخواهی افراد به صورت منصفانه و علنی در دادگاهی مستقل و بیطرف رسیدگی شود و آن دادگاه درباره حقانیت اتهامات جزایی و یا اختلافات راجع به حقوق و الزامات افراد در مورد امور مدنی اتخاذ تصمیم نماید.
اصل 166 در مورد پیشبینی خصوصیت مذکور مقرر داشته است: «احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است»؛ بنابراین قاضی باید قانون حاکم بر دعوا را در دادنامه ذکر نماید، تا بدین طریق اگر دعوای خواهان یا متضرر از جرم رد شد، بتواند با تنظیم لایحه تجدیدنظر خواهی از حقوق خود دفاع نموده و در نتیجه حق دادخواهی افراد تضمین شود.