چکیده:
عطار ازجمله شاعران و عارفان قرن ششم و هفتم هجری است که در آثارش به انسان و راههای رسیدن او به سعادت و کمال، بسیار توجه داشته است. وی برای تربیت شاگردانش (مریدان) از روشهای مختلفی بهره گرفته است. یکی از این روشها روشی است که امروزه با عنوان روش الگویی یا الگوپردازی مطرح میشود. ازاین رهگذر میتوان دیدگاه عطار را به نظریه یادگیری شناختی- اجتماعی آلبرت بندورا نزدیک دانست. پرسش این پژوهش این است که آیا بین روش تربیتی الگویی مورد استفاده در مثنویهای عطار و روش الگوبرداری مبتنیبر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا شباهتهایی وجود دارد. جامعه مورد مطالعه، سه مثنوی عطار شامل منطق الطیر، مصیبتنامه و الهینامه است. روش تحقیق، توصیفی -تحلیلی است. نتایج تحقیق نشان داد که با کاربرد نظریه اجتماعی بندورا میتوان بسیاری از اندیشههای عطار را تبیین کرد. روش تربیتی الگویی او با آنچه در نظریه بندورا دراینخصوص گفته شده شباهتهای زیادی دارد.
Attar Neishabouri is one of the poets and mystics of the sixth and seventh century AH which has paid great attention, in his works, to man and the ways to achieve bliss and perfection. He used various methods to educate his students. One of these methods is the model-based approach. In this way, his view is close to Bandura’s social learning theory. Model-based method is one of the best methods for education which plays an important role in education. Considering Bandurachr('39')s social learning theory, the main goal of this work is to analyze and study Attarchr('39')s views on model-based methods. To this end, we study three of Attar’s Mathnawis including Mantiq-ut-Tayr, Ilahi-Nama and Musibat-Nama. The research method we conduct is a descriptive-analytical method. Moreover, results are interpreted using a content analysis approach. The data is collected using library resources. The results of the research show that many of Attarchr('39')s ideas can be explained based on psychological theories. Attar had been using the model-based method, which is today discussed in new psychological theories, to educate his students several centuries ago. His method of education is very similar to what Bandura has said in this regard.
خلاصه ماشینی:
بررسی روش تربیتی الگویی در مثنویهای عطار با توجه به نظریه یادگیری شناختی- اجتماعی آلبرت بندورا هاجر جمالی */ مهین پناهی ** عطار ازجمله شاعران و عارفان قرن ششم و هفتم هجری است که در آثارش به انسان و راه های رسیدن او به سعادت و کمال ، بسیار توجه داشته است .
پرسش این پژوهش این است که آیا بین روش تربیتی الگویی مورد استفاده در مثنویهای عطار و روش الگوبرداری مبتنیبر نظریۀ یادگیری اجتماعی بندورا شباهت هایی وجود دارد.
ازجمله : روژین ناصری در مطالعه ای که با عنوان «چیستی و چگونگی تربیت صوفیانه : جستجویی در دیدگاه های عرفانی عطار نیشابوری» در سال ١٣٩٤ در دانشگاه کردستان انجام داده ، به این نتایج دست یافته است که عطار برای دستیابی به کمال و تخلق به اخلاق الهی طریق سیر و سلوک صوفیانه را به سالک مینمایاند و مسیری را که وی برای سعادت آدمی پیش روی قرار میدهد، شریعت ، طریقت ، حقیقت معرفی میکند.
پژوهش دیگری توسط حمایت محرمی نمرداشی با عنوان «اخلاق و تربیت در مثنویهای عطار (منطق الطیر، مصیبت نامه ، الهینامه )» در سال ١٣٧٨ در دانشگاه شهید بهشتی تهران انجام گرفته که نشان میدهد: اخلاق از موضوعات مهمی است که فلاسفه ، متکلمین و به خصوص عرفا آثار گران قدری از خود برای سعادت انسان ها در این زمینه به یادگار گذاشته اند که در این میان آثار عطار از ارزش والایی برخوردار است .