چکیده:
اسطوره در نظریه تکاسطوره کمبل، بعد از طی سه مرحله مناسک گذار «جدایی»، «تشرّف» و «بازگشت»، پس از تحول آگاهی، از مرزهای دوگانگی فراتر رفته و به وحدت میرسد. عارف نیز، در منظر ملاصدرا، طی چهار مرحله سفر، از کثرت به وحدت رسیده و پس از مراجعت، با تکیه بر نبوّت تشریعی به استمداد از خلق میپردازد. پرسش این است که در تطبیق این دو نوع سفر یعنی سفر اسطوره در نظریه تکاسطوره و سفر چهارگانه عارف در اسفار، چه شباهتها و تفاوتهایی میتوان یافت؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی نشان میدهد که مراحل مناسک گذار اسطوره، قابل انطباق با چهار سفر عارف میباشد، بهنحویکه مراحل مختلف جدایی در اسطوره با سفر اول، مرحله تشرّف با سفر دوم، ناظر بر اتحاد با خدا و ولایت تامه و مرحله بازگشت نیز با دو سفر سوم و چهارم، قابل انطباق است. همانگونه که عارف در سفر سوم به مقام فرق بعد از جمع و در سفر چهارم به نبوت تشریعی رسیده و در میان خلق باز میگردد، اسطوره نیز، به ارباب جهان تبدیل گشته و به یاران خود برکت و فضل نازل میکند.
Myth, in Campbellchr(chr('39')39chr('39'))s theory of monomyth , after the three stages of the rites of passage: "separation", "passing" and "return", after the evolution of consciousness, transcends the boundaries of duality and reaches unity. The Theosophist, in Mulla Sadrachr(chr('39')39chr('39'))s view, achieves unity from plurality in four stages of the journey. And after returning, he relies on "legislative prophecy" to help the people. The question is, what are the similarities and differences between these two types of travel, namely the journey of myth in monomyth theory, and the four journeys of the Theosophist, in Asfar? This article shows by descriptive-analytical and comparative methods that the stages of myth-making rituals are compatible with the four journeys of the mystic. So that the different stages of separation in the myth with the first journey, Entry stage with the second trip, The overseer of :union: with God and "complete guardianship", and the return phase, is also compatible with the third and fourth journeys. The Theosophist, in the third journey, returns to the position of "difference after gathering" and in the fourth journey to "legislative prophecy" and among the people. Myth also becomes the "Lord of the World" and then bestows blessings and grace on his companions. This adaptation is a prelude to finding the contemporary function of the four journeys in order to analyze the events and developments of the hero in literature and art.
خلاصه ماشینی:
پرسش این است که در تطبیق این دو نوع سفر یعنی سفر اسطوره در نظریه تک اسطوره و سفر چهارگانه عارف در اسفار، چه شباهت ها و تفاوت هایی میتوان یافت ؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی نشان میدهد که مراحل مناسک گذار اسطوره ، قابل انطباق با چهار سفر عارف میباشد، به نحویکه مراحل مختلف جدایی در اسطوره با سفر اول ، مرحله تشرّف با سفر دوم ، ناظر بر اتحاد با خدا و ولایت تامه و مرحلۀ بازگشت نیز با دو سفر سوم و چهارم ، قابل انطباق است .
همان گونه که عارف در سفر سوم به مقام فرق بعد از جمع و در سفر چهارم به نبوت تشریعی رسیده و در میان خلق باز میگردد، اسطوره نیز، به ارباب جهان تبدیل گشته و به یاران خود برکت و فضل نازل میکند.
چنان که ملاصدرا، درحدود سه قرن پیش تر از کمبل مراحل سفر عارف را به عنوان میراثی جاودان و عظیم (علاوه بر جنبه های عرفانی نظری و عملی) برای جامعه ادب و هنر کشور نیز به جا گذاشته است که میتوان به عنوان یک دستگاه نظری و تحلیلی به جهان ادبیات و هنر، ارائه نموده و از الگوبرداریهای مقلدانه از دستاوردهای غربی جلوگیری نمود.
ماهیت سفر قهرمان در منظر کمبل چنان که گفتیم قهرمان اسطوره ای، زندگی روزمره را رها میکند و به سفری میرود که بعد از گذار از مراحلی، او را با راز سترگ زندگی آگاه میکند و سپس با نیرویی عظیمی که پیدا کرده است ، برای مردم شیوة حیات نوین مملو از برکت و فضل را به ارمغان میآورد.