چکیده:
ایران شناسی از جمله رشتههای جدید دانشگاهی در حوزه علوم انسانی که طی سالیان اخیر در برخی دانشگاه ها راهاندازی گردیده است. سرفصل آموزشی این رشته متشکل از دروس متنوعی نظیر تاریخ، جغرافیا، باستان شناسی، ادبیات، اسطوره شناسی، فرهنگ مردم و اقتصاد است که میانرشتهای بودن آن را نشان می دهد. ارایه تعریفی اولیه از این رشته، ماهیت و اهداف و موضوع و مبانی روششناسی آن از جمله مسایل مهمی هستند که پرداختن به آنها ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، پژوهش پیشرو کوشیده است تا با گردآوری اطلاعات از منابع مرتبط و با استمداد از تجربیات عملی در این رشته به پرسشهای اساسی تحقیق پیرامون ضرورت و اهداف رشته ایرانشناسی و اهمیت رویکردهای متعدد روششناسی در آن پاسخ دهد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که رشته ایرانشناسی با به کارگیری نگاه چند بعدی و بینرشتهای، شناخت جامعتری در زمینه مسایل مرتبط با فرهنگ و تمدن ایران ارایه میدهد. با این همه، دستیابی به این مهم و نیز معرفتشناسی صحیح در آن تا حدی وابسته به اتخاذ روششناسی متناسب و کارآمد است. بر این اساس، فهم روششناسی در نقد دیدگاه ها و آثار ایرانشناسان خارجی و نیز دستیابی به شناخت واقعگرایانهتر در این رشته، اهمیت بنیادین دارد.
Iranology is one of the new academic disciplines in the realm of human sciences which has been recently launched in some universities. The curriculum of this field consists of various courses on history, geography, archeology, literature, mythology, folklore, economics, etc., which demonstrates its interdisciplinary nature. Presenting a preliminary definition of this field and introducing its nature, purposes, subject, and methodological principles are among the most important problems which demand further discussion. Accordingly, the present study aims to respond to a number of fundamental questions regarding the necessity and purposes of Iranology and the importance of various related methodological approaches through collecting the required data from authentic sources and resorting to empirical studies in this field. The findings of the study demonstrate that, following an interdisciplinary approach and a multi-dimensional perspective, Iranology provides a more comprehensive knowledge of the problems related to Iranian culture and civilization. However, achieving this important purpose and attaining correct epistemological knowledge depends, to some extent, on adopting an efficient and appropriate methodology. Hence, having an accurate understanding of methodology in criticizing the views and works of foreign Iranologists and obtaining a more realistic knowledge of Iranology is of great significance.
خلاصه ماشینی:
به همين دليل تعلق مطالعه و پژوهش به يک گستره ، با رويکرد ميان رشته اي منافات ندارد، زيرا اين امر که حل کردن برخي از مسائل ، مستلزم توسل جستن به علم هاي مختلف است تعلق به گسترٔە معين را نفي نميکند (فرامرز قراملکي، ١٣٨٧: ٢۵(، براي نمونه ، در حوزٔە روش شناسي تاريخ تعدادي از علوم نظير کتيبه شناسي، سکه شناسي، نسب شناسي به عنوان مطالعات جانبي مطرح هستند.
مطابق با تجربة عملي، در رشتة ايران شناسي دانشجو با گذراندن چند واحد جغرافياي طبيعي قرار نيست متخصص در جغرافيا شود؛ بلکه متوجه ميشود که جغرافيا به دليل تأثيراتش بر سياست ، اقتصاد، فرهنگ و غيره تا چه حد در شناخت موضوعات مختلف ايران شناسي اهميت دارد؛ مثلا با دانستن آنکه ايران از ديرباز سرزمين کم آبي بوده و صرف نظر از مناطق شمالي و تا حدي غربي، ميزان باران در دشت هاي خيلي خشک آن بين ٢۵ تا ١٠٠ ميليمتر و بخش هاي وسيع ديگر آن ١۵٠ تا ٢٠٠ ميليمتر بوده (قباديان ، ١٣۶٩: ١٢) گذشته از آشنايي با تدابير ايرانيان براي دستيابي به آب و حفظ آن ، پيامدهاي کم آبي در پديده هايي چون خشک سالي، قحطي، بيماريها و غيره و تأثيرات آن را بر مسائل مختلف جامعة ايراني نيز ميبيند.
به اين ترتيب ، ماهيت ميان رشته اي ايران شناسي که بايد ديدگاه هاي تخصص هايي چون تاريخ ، باستان شناسي و نظاير آن را به عنوان ابزاري براي دستيابي به نگرشي کل نگر و جامع در باب مسائل ايران به خدمت گيرد ناديده انگاشته شده ، اهميت و کارکرد اين رشتة بنيادين را تا حدي در هاله اي از ابهام قرار داده است .