چکیده:
هدف پژوهش حاضر بازنمایی تجارب زیستۀ معلمان دورۀ ابتدایی دربارۀ مؤلفههای بازخورد در ارزشیابی توصیفی (کیفی) است. این مطالعه با اتخاذ رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسانه انجام شد و برای این منظور با شیوۀ نمونهگیریِ مطلوب، 15 نفر از معلمان دورۀ ابتدایی برای مشارکت در مصاحبۀ نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شد. ابتدا شصت مفهوم استخراج شدکه بعد از نامگذاری( کد گذاری) و دستهبندی و ادغام موارد مشابه به هجده واحد معنایی( کد) تقلیل و نهایتاً در پنج مقولۀ اصلی : بهبود یادگیری در حین تدریس و یادگیری، خودراهبری در یادگیری، همراهبری دانشآموز در یادگیری، درگیرسازی والدین، آشکارسازی از یادگیری در پایان یادگیری، دستهبندی شد. همچنین یافتههای پژوهش از طریق استادان راهنما و چند نفر از شرکتکنندگان و تأیید نتایج تحلیل مصاحبه از طرف آنها از صحت یافتهها اطمینان حاصل شد. بر این اساس پیشنهاد میشود در آموزش معلمان برای توسعه و استقرار عمیقتر این الگوی ارزشیابی، بر راهکار تلفیق ارزشیابی و تدریس از راه توسعۀ بازخوردهای فرایندی بیشتر تأکید شود.
The present research is aimed at representing the living experiences of the elementary teachers regarding the feedback components in the descriptive evaluation(qualitative). The research was performed using the phenomenological qualitative approach. So, 15 elementary teachers were selected by the desirable sampling method to participate in the semi-structured interview.The data analysis was done by qualitative content analysis metthod .At first , 60 concepts were extracted which were reduced to 18 semantic units after grouping and integrating the same items and finally grouped into 5 main subjects of learning improvement during teaching and learning, self -direction in learning, student’s co-direction in learning, making the parents engaged, revelation of learning at the end of learning. The findings were affirmed by the guiding professors and some participators regarding the dependability of the research findings and confirming the findings of interview analysis. Therefore, it is suggested that the strategy of integrating of evaluation and teaching by developing the feedback process should be more focused in instructing the teachers for the deeper development and establishment of this evaluation pattern.
خلاصه ماشینی:
Keywords: descriptive assessment , feedback , living experience مقدمه بقا و پویایی جوامع در گرو کیفیت نظامهای آموزشی است که این امر خود به تدارک شرایط مناسب برای غنیسازی فرایند یاددهی – یادگیری معنادار، عمیق و مداوم بهویژه در دورۀ ابتدایی وابسته است.
به نظر رضوی یکی از مؤلفههای اصلی ارزشیابی کیفی_ توصیفی، مؤلفۀ بازخورد است؛ از این رو میتوان گفت کیفیت ارائۀ بازخورد در کلاس درس، به تحقق بهتر اهداف یادگیری و اجرای اصولیِ الگوی ارزشیابی کیفی_ توصیفی در دورۀ ابتدایی منجر میشود هرچند شواهد میدانی حکایت از این دارد که معلمان در ارائۀ بازخورد به دانشآموزان در فرایند یادگیری، با مشکلاتی روبهرویند و کیفیت بازخوردها آنچنان که باید اصولی و دقیق نیست(Razavi,2016).
مشخصات شرکتکنندگان در مصاحبه {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} یافتههای پژوهش بر اساس یافته های به دستآمده از پژوهش و برای پاسخ دادن به پرسش اصلی این پژوهش یعنی چگونگی ادراک معلمان دورۀ ابتدایی دربارۀ عنصر «بازخورد» در الگوی ارزشیابیِ توصیفی(کیفی) نوزده کد و پنج مقوله به شرحی که در ادامه ارائه میشود به دست آمد.
نتایج تحقیقات(Guay, Boggiano, & Vallerand,2001) ؛(Kim & Rohner,2002) ; ( Gregory & Weinstein,2004) نشان داد میان درگیر شدن والدین و انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطۀ معناداری وجود دارد.
طبق دستورالعمل وزراتی رایج الگوی ارزشیابی توصیفی(کیفی)، معلمان گزارش پایانی را در قالب رتبهها ( خیلی خوب/ خوب/ قابل قبول و نیازمند به آموزش و تلاش بیشتر) به دانشآموزان و والدین ارائه میکنند (Collection of approvals of the Higher Education Council 2013)؛ این رتبهها به نوعی خود در حد بازخورد عددیاند و به جای سطوح عملکرد مورد استفاده قرار میگیرند؛ پس نمیتوان انتظار داشت که آشکارسازی قابل فهمی برای ذینفعان ارائه کند.