چکیده:
زمینه و هدف: مثنوی مولوی از مهمترین آتار ادبیات تعلیمی است. برترین تجلی انتقال آموزه های اخلاقی در این اثر سترگ در بهرهمندی از آرایۀ امثال سایره جلوه گری مینماید. سلطان ولد فرزند مولوی نخستین ادیبی است که در مثنویهای خود به تبیین و توضیح مثنوی معنوی پرداخته و آثار وی تحت تاثیر زبان و محتوای این اثر سترگ قرار دارد. در این پژوهش ضرب المثلهای بکاررفته در ابتدانامۀ سلطان ولد که تاکنون گردآوری نشده، گزینش شده و جایگاه آنها با کاربری در مثنوی مولوی مقایسه گردیده است.
روش مطالعه: روش تحقیق در این رساله توصیفی- تحلیلی و تحقیق به گونۀ متنپژوهی با ابزار کتابخانه ای و با مطالعۀ مثنوی ابتدانامهبه تصحیح استاد جلالالدین همایی (1376) و مثنوی مولوی به تصحیح نیکلسون(1366) انجام یافته است.
یافته ها: با بررسی لایۀ بلاغی ساختار در مثنویها، انواع مثل که بهترین ابزار برای انتقال آموزه های اخلاقی است، دیده میشود. بسبب کارکرد فراوان امثال سایره برای تفهیم امور انتزاعی، واژه های ذهنی و حسی در کنار هم بکار برده شده است. در لایۀ ایدئولوژیک شاهد بازتاب اندیشه های تعلیمی عرفانی مولوی در مثنوی ولدنامه هستیم. در لایۀ نحوی کاربرد ترکیب ساختار نحوی فارسی و عربی در ضرب المثلها، قابل توجه است. گاهی در دیدگاه و کاربرد مثل در این دو مثنوی اختلافاتی دیده میشود. بسیاری از مصاریع ارزشمند مثنویهای سلطان ولد پتانسیل مثل سایر را دارند.
نتیجه گیری: گرچه اندیشه و دیدگاه سلطان ولد استمرار تفکرات مولوی در مثنوی است و سلطان ولد، مانند پدر، برای تبیین دیدگاههای اخلاقی و عرفانی، پیوسته در بینابین تمثیلهای خویش، از امثال سایره بهره برده و در آثار سلطان ولد وجوه تشابه بسیاری با این اثر سترگ وجود دارد، جایگاه و کیفیت کاربرد بسیاری از امثال در ولدنامه با مثنوی معنوی متفاوت است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Rumi's Masnavi is one of the most important works of educational literature. The best manifestation of the transmission of moral teachings in this great work is manifested in the benefit of the arrangement of the likes of others. Sultan Valad, the son of Rumi, is the first writer to explain the spiritual Masnavi in his Masnavi and his works are influenced by the language and content of this great work. In this research, the proverbs used in the introduction of Sultan Valad, which have not been collected so far, have been selected and their position has been compared with the usage in Rumi's Masnavi.
METHODOLOGY: The research method in this descriptive-analytical dissertation and research has been done as a textual research with library tools and by studying Masnavi, the first letter corrected by Jalaluddin Homayi (1997) and Rumi's Masnavi corrected by Nicholson (1987).
FINDINGS: By examining the rhetorical layer of structure in Masnavi, proverbs can be seen that are the best tools for transmitting moral teachings. Due to the many functions of the likes of others, mental and sensory words have been used together to understand abstract matters. In the ideological layer, we see the reflection of Rumi's mystical educational ideas in Masnavi Valdnameh. In the syntactic layer, the use of the combination of Persian and Arabic syntactic structure in proverbs is remarkable. Sometimes there are differences in view and usage, as in these two Masnavi. Many valuable passages of Sultan Valad Masnavi have the same potential as others.
CONCLUSION: Although Sultan Valad's thought and point of view is a continuation of Rumi's thoughts in Masnavi and Sultan Valad, like his father, constantly used other parables to explain his moral and mystical views, and in Sultan Valad's works there are many similarities with There is this great work, the position and quality of use of many proverbs in the birth certificate is different from the spiritual Masnavi.
خلاصه ماشینی:
شميسا ميگويد: اثري که کلّاً معنايي ديگر جز روايت ظاهر را ارائه دهد تمثيلي است (سبک شناسي شعر، شميسا: ص ٢٢٦) و با توجه به اين تعريف و با شناخت گونه هاي متفاوت تمثيل از جمله مثل ساير، مثالک ، اسلوب معادله ، قصه و حکايت ، که هر کدام در جايگاه ويژة خود بکار برده ميشود، درمييابيم که در بسياري از آثار ادبي فارسي، تمثيل از ارکان مهم انتقال مفاهيم انتزاعي و اخلاقي است .
ارسال المثل يا اسلوب معادله بيتي است که دو مصراع آن معنايي کاملاً مجزا و مستقل دارد و ميتوان بين دو مصراع ، نشانۀ تساوي قرار داد يا واژة (همچنانکه ) را بين مفهوم دو مصراع آورد، اما مثل ساير همان ضرب المثل يا مثل است که محتواي فشردة يک داستان را بيان ميکند و گاه در هر مصراع ممکن است مثلي آورده شود که در اين حالت دو مثل در حکم دو پايۀ يک بيت اسلوب معادله درميآيد و به آن ارسال المثلين ميگوييم ، يعني اسلوب معادله اي که از دو مثل شناخته شده ساخته ميشود؛ مانند بيت زير از حافظ که زبانزد همگان است : نه هرکه چهره برافروخت دلبري داند / نه هرکه آينه سازد سکندري داند (ديوان حافظ : ص ٢٣٨) شفيعي کدکني تمثيل را در بلاغت معاصر معادل (اليگوري) فرنگي ميداند، که آن بيشتر در حوزة ادبيات روايي است و ميگويد: به تعبيري فشرده تر ميتوان گفت اليگوري بيان روايي گسترش يافته اي است که معناي دومي هم در آن سوي ظاهر آن ميتوان جست (شاعر آينه ها، شفيعي کدکني: ص ٨٥).