چکیده:
موضوع این جستار، کنکاشی پیرامون «امکان استفاده از داروهای روانپزشکی برای کمک به تربیت اخلاقی انسان» میباشد. هدف پژوهش، کمک به فرآیند سخت تربیت انسان است. روش پژوهش، مطالعه و بررسی کتابخانهای برخی دستاوردهای دارویی نوین روان پزشکی با نگاهی تطبیقی به معارف تربیتی اخلاقی در اسلام است. از جمله ره آورد های پژوهش، ثبوت امکان بهرهمندی از داروهای روان پزشکی برای کنترل برخی زمینهها، هیجانات، احساسات و عواطفی است که یا زمینه ساز رفتارهای اختیاری اخلاق انسان هستند و یا خود بعضاً فعل اخلاقی به حساب می آیند. ازجمله نتایج تحقیق آن که علماء و مربیان اخلاق می توانند به کمک دانش روانپزشکی و بهویژه درمانهای دارویی، زمینه برخی تغییرات سلبی و ایجابی اخلاقی که در شرایط عادی کار سخت و چه بسا محال باشد را فراهم نمایند.
This study examines "the possibility of using psychiatric drugs to help human moral education". The study aims to help the difficult process of human education. The methodology of the study is library research of some new pharmaceutical achievements of psychiatry with a comparative view of moral education in Islam. The results of the study indicates the possibility of using psychiatric drugs to control some emotions and feelings that either cause the voluntary behaviors of human morality or are sometimes considered a moral act. One of the findings of the study shows that with the help of psychiatric knowledge and especially drug therapies, ethics scholars and educators can provide the ground for some moral changes that are difficult and even impossible under normal conditions.
خلاصه ماشینی:
irتاريخ دريافت: 20/01/1400 تاريخ پذيرش: 27/03/1400 طرح مسئله ضرورت مديريت اخلاق انسان با رويكرد ترك رذائل و كسب فضائل براي تحصيل آرامش دنيوي و سعادت اخروي، امري است روشن و بينياز از استدلالهاي پيچيده؛ اما اين كه آيا امكان چنين تغييرات اخلاقياي وجود دارد يا خير، بايد گفت در اصل مسئله امكان تغيير اخلاقيات و درجات اخلاقي اختلافي بين دانشمندان وجود ندارد.
ازهمينرو بيماري و سلامت روان، در قرآن و حديث اغلب به قلب كه شأني از روح و نفس است نسبت داده شده است كه در فارسي از آن به «دل» تعبير شده است: «في قُلُوبِهِم مَرَضٌ»؛ (بقره / 10) «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» (احزاب / 32) و از اولياي الهي بهعنوان دارنده قلب سليم تعريف و تمجيد شده است: «إلاّ مَنْ أتَي اللهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء / 89)»؛ «وَ إنَّ مِنْ شيعَتِهِ لِإبْراهيمَ إذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ»؛ (صافات / 83 و 84) (طاهري، 1388: 18) وجه استناد به آيات فوق آن است كه اگر پذيرفتيم كه قلب شأني از شئون نفس است يا بالعكس، و اینکه نفس و روان يكي هستند يا خيلي به هم نزديكند، پس بيماريهاي رواني با قلب (بهمعناي قرآني آن) مرتبطاند و در قرآن و روايات خيلي از آنچه كه امروزه در دانش روانپزشكي بهعنوان بيماريهاي رواني يا روانپريشي شناخته ميشود، بهعنوان بيماريهاي اخلاقي تبيين شده، خواه ناخواه با قلب در ارتباط هستند و اين همانا مؤيد مراد اين نوشتار است كه داروهاي رواني ميتوانند بر اخلاقيات تأثير گذار باشند.