چکیده:
شاهنامه، اثر جاودان فردوسی، کتابی سر شار از حکت و عبرت و سند با ارزش فرهنگ و تمدن ایران است. راز جاودانگی این
کتاب آن است. که بر مبنای عشق و ایمان بنا گردیده و داستانهای اساطیری آن رازهای فراوانی در خود نهفته دارد؛ راز
عظمت فردوسی پیام سروری و بزرگی و اندیشه خدایی یک ملت است بسیاری از مبانی فکری رایج در حماسه در آثار عرفانی
نیز وجود دارد مانند: یزدان پرستی، دینداری، ارجمندی خرد، مبارزه با شیطان و نفس کشی و بیاعتباری و نکوهش علائق
دنیوی و راهنماییهاو کمک سروش به پادشاهان که بسیاری از آنها در داستان کیومرث هم مشهود است.
در اوستا و روایات پهلوی» کیومرث نخستین بشر و اولین کسی است. که از فرمان اهورا مزدا پیروی کرد و اهورا مزدا از او
قبایل آریایی را آفرید و روز آغاز فرمانروایی کیومرث" اول برج حمل " اول فروردین بود و مرگ او در هندوستان بود.
کیومرث» در پهلوی (گیه مرتن) کیومرد است جزء اول آن که "گیه " باشد؛ به معنی جان و جزء دوم آن "مرتن" به معنی
مردن است؛ که مجموعا میشود *زنده ی فانی" و در برخی کتب دیگر کیومرث "گلشاه "نامیده میشود.
در دینهای سامی نیز داستان خلقت آدم البشر با داستانهای کیومرس بیشباهت نیست. گروهی از علما هم اعتقاد
داشتند که کیومرث نبیره ی آدم بود و گروهی از عجم بر این عقیده بودند که او و جفتش "مشی و مشیانه " از گیاه بودند؛
کیومرث پادشاهی بود که به ددو دام وپرندگان آرامش میبخشیدو اینکه پس از مرگ کیومرث از نطفه ف او که بر زمین ریخته
شده بود اولین جفت آدمی» یعنی مشی (masi) ومشیانه (masiana) به شکل ریواس از زمین روئیدند و پس از چندی به
صورت آدمی در آمدند همچنین بعد از او هوشنگ که در اوستا پهلو. ان بزرگ و مقدسی است و ملقب به "یزدات "می باشد؛ و
اولین کسی است که به خواست اهورا مزدا و امشا سپندان بر پهنای هفت کشور سلطنت یافت.
و اینکه همه ی پادشاهان شاهنامه به باورهای خردمندانه و متعالی خود در صدد نابودی اهریمن بودند و هدف غایی آنها
پرستش پرودگار بود و در آغاز و شروع کارهای پر مخاطره ی خود به نیایش پروردگار میایستادند. بنابراین اگرچه این
مجموعه یه پررسی بخمی از رادشاهی آولین رادشاه شاهنامه و پررسی معنای لغوی آن پادشاه در ارعاد مختلف پرداخته است و
لیکن امید است,درآینده گامهای مهم دیگری در این باره بر داشته شود.
خلاصه ماشینی:
امــا فراســوي ايــن موضــوع و نکتــه ي حــائز اهميــت در ايــن اثــر حماســي فردوســي کــه آن را بــه عنــوان يک مولفه فرهنگي و شاخص هويت ايراني بيان داشته يگانه پرستي مي باشد که "همه يکدلانند و يزدان شناس به نيکي ندارند از بد هراس " و ايـــن بيـــانگر انديشـــه و باورهـــاي شـــهرياران نســـبت بـــه جهـــان آفـــرين و پروردگـــار يگانـــه اســـت کـــه بازيباترين واژه ها و تعاريف در لابه لاي داستانها و رخداد ها آورده شده است بــه بيــان ديگــر فرمانروايــان ايــن مــرز و بــوم در اعصــار و قرونــي کــه ديگــر مليــت هــا و قوميــت هــا بــه ســتايش اشــياء دســت ســاخت خــود مــي پرداختــه انــد و در برابــر ايــن گونــه مصــنوعات و پديــده هــا تواضــع و فروتنــي روا مــي داشــته انــد وبــه نيــايش در برابــر آنهــا مــي ايســتاده انــد ؛شــهرياران ايــران و جهانگشــاياني ،کــه خــود را خداونــدگار جهــان مــي پنداشــته انــد تنهــاو تنهــا در برابــر خــالق يگانــه و هســتي بخــش جهــان ســر فــرود مــي آورده انــد و بــه غيــر از يــزدان پــاک ســتايش و فروتنــي در برابــر هــيچ موجــودي را روا نمــي داشــته انــد و در ايــن ارتبــاط همــه ي مــردم و بــه ويــژه کــار گــزاران را بــه ســوي پروردگــار و اطاعــت از خــدا فــرا مــي خوانــده انــد و همــه پادشــاهان در آغــاز انجــام هــر کــار مهــم و پــر مخــاطره از جهــان آفــرين يــاري مــي طلبيــد و در برابر او به نيايش مي ايستاده اند .