چکیده:
از جمله مباحث جدید روایتشناسی، «راوی غیر قابل اعتماد» است؛ یعنی کسی که به دلایلی چون: دانش محدود و کم اطلاعی، اختلال در حافظه و فراموشی، روانپریشی، عدم توجّه به نشانههای دستوری در نقل رویدادها، تناقض بارز در گفتار و رفتار، ترس و تردید و نیز تعصّب، رویدادهایی را که نقل میکند موثّق و معتبر نیستند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی به تطبیق رمانهای «کوابیس بیروت» از غاده السمّان نویسنده سوری و «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری نویسنده ایرانی بر اساس مؤلفههای راوی غیر قابل اعتماد پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که راویان هر دو رمان، روانی پریشان و آشفته دارند و این روانپریشی در رمان کوابیس بیروت نمود بیشتری دارد و عنوان کابوسها بر روی این رمان، خود دلیل روشنی بر وضعیت نامطلوب روحی روانی راوی آن است. هر دو راوی، پیرامون رویدادها اطلاعاتی اندک دارند؛ لذا در نقل آنها مرتّب از کلمه «شاید» استفاده میکنند و حتّی زمانی هم که واژه «حتماً» را به کار میبرند، سیاق جملات، نشان از عدم قطعیّت آنان دارد. هر دو راوی مدام در حالتی از ترس و تردید هستند و آن را به خواننده هم منتقل میکنند. اختلال در حافظه، تکرارهای بیمورد و نیز تناقض در گفتار و رفتار راویان، روایت آنان را از درجه اعتبار ساقط کرده است، البته بیاعتباری راوی شازده احتجاب با چاشنی دیگری به نام تعصّب او نسبت به خاندان قاجار، رنگینتر بوده به گونهای که مانع ارائه بیطرفانه برخی گزارشها شده است.
The “unreliable narrator” is of high significance among the modern narrative issues, that is a person due to the restricted knowledge and having no enough information, memory and Alzheimer disorders, psychosis, no attention to the grammatical signs in narrating events, speech and behavior contradiction, fear and doubt, as well as prejudice narrate those events which are incredible. Through the descriptive-analytical approach, the proposed research compares novels “Quabis Beirut” written by Ghadat-al-Saman, the Syrian author, and “Prince Ehtejab” written by Houshang Golshiri, the Iranian author, based on the components of unreliable narrator. The results indicate that the narrators of both novels are psychotic and disturbed, and this psychosis is more evident in the novel “Quabis Beirut” and the nightmare title of this novel is a clear reason itself for undesired mental state of its narrator. Both narrators have less information about the events; therefore, they regularly use the word "maybe" in their speech, and even when using the word "for sure", the sentences’ context implies their uncertainty. Both narrators are permanently in fear and hesitation states and transmit it to their reader. Memory disorder, uncalled-for repetitions, as well as speech and behavior contradiction have invalidated their narration, of course, the narrator’ non-reliability in Prince Ehtejab was prominent more with another factor called his prejudice against the Qajar dynasty, which prevented some reports being impartially presented.
خلاصه ماشینی:
دانشجوي دکتري زبان و ادبيات عربي، دانشگاه خليج فارس بوشهر دريافت : ١٤٠٠/٢/٢ پذيرش : ١٤٠٠/٥/٢ چکيده از مباحث جديد روايت شناسي «راوي اعتمادناپذير» است ؛ يعني کسي که به دلايلي همچون دانش محدود و کم اطلاعي، اختلال در حافظه و فراموشي، روان پريشي، بيتوجهي به نشانه هاي دستوري در نقل رويدادها، تناقض بارز در گفتار و رفتار، ترس و ترديد و نيز تعصب ، رويدادهايي را که نقل ميکند، موثق و معتبر نيست .
پژوهش حاضر با رويکردي توصيفي ـ تحليلي به تطبيق رمان هاي کوابيس بيروت از غادة السمّان نويسندة سوري و شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشيري نويسندة ايراني، براساس مؤلفه - هاي راوي اعتمادناپذير پرداخته است .
تشخيص اين نوع اعتمادناپذيري به برداشت مخاطب از جهان داستان براساس ارزش هاي وي و دانشي بستگي دارد که مخاطب با خود به متن ميآورد؛ از اين رو ممکن است روايت هايي در ابتدا واجد روايتي کاملا اعتمادپذير به نظر آيند، اما در بافت هاي ادبي و ايدئولوژيک و فرهنگي، متفاوت باشند و بسيار اعتمادناپذير جلوه کنند :٢٠٠٧ ,Hansen .
(244) در رمان شازده احتجاب ، گه گاهي راوي براي بيان رويدادي از کلمۀ «حتما» استفاده ميکند؛ اما از خود اين کلمه هم ميتوان عدم قطعيت او را برداشت کرد: «صداي در که بلند شد، پدر پيچيد توي درخت هاي کنار خيابان .
از ديگر نمونه هاي روان پريشي راوي کوابيس بيروت بوده که روايت او را اعتمادناپذير کرده است .