چکیده:
یکی از رخدادهای سترگ و اثرگذار در تاریخ ایران که منجر به دگرگونیهای گسترده در این سرزمین شد، پیروزی سپاه مسلمانان در فتح ایران است. چنانکه در پی این رویداد مهم، سلسلهی ساسانی فروپاشید؛ کشور ایران تحت سلطه عربهای مسلمان درآمد؛ دیانت زرتشتی جایگاه پیشینِ خود را در جامعه ایرانی از دست داد و دین اسلام با گرویدن تدریجی اکثریت ایرانیان زرتشتی تا حد زیادی جایگزین دین زرتشتی در ایران شد. لذا به دلیل تأثیرات شگرفی که این رویداد بر زندگی ساکنان این سرزمین داشت از دیرباز این پرسش مطرح گردید که علت پیروزی سپاه عربهای مسلمان بر سپاه ساسانی و فروپاشی این سلسله چه بوده است؟ هرچند در پاسخ به این پرسش، تاکنون پژوهشهای بسیاری صورت گرفته است؛ اما در این آثار به طور عمده بر دو نکته؛ یعنی وجود ایمان و انگیزهای دینی در میان تازه مسلمانان از یک طرف، وجود نظام طبقاتی و ظالمانهی ساسانیان و روحانیون زرتشتی از سوی دیگر، تأکید شده است. بر همین اساس در مقالهی حاضر، تلاش بر آن است تا با استخراج و استنباط دادههای تاریخی از منابع کهن و با استفاده از رویکردی انتقادی و روشِ توصیفی-تحلیلی، ضمن اثبات نادرستی نظریههای مطرح شده پیشین به تبیین و تحلیلِ جایگاه عوامل غیردینی مؤثر در پیروزی عربها در فتح ایران نیز پرداخته شود.
One of the most significant events in Iranian history that led to widespread change in this land is the victory of the Muslim Arabs in invading Iran. Following this important event, the Sassanid dynasty collapsed and Zoroastrianism lost its place in Iranian society, and Islam largely replaced Zoroastrianism in Iran, and it came under domination of Muslim Arabs. Because of the tremendous impact that this event has had on the life of the inhabitants of this land, this question has long been raised in the minds of many Iranians, and historians of ancient history that, as why and how the invading Muslim Arabs could rapidly defeat the Persians army and to end Sassanid dynasty. In response to this question, much research has been done and many theories have been put forward, most notably it has been emphasized over the existence of religious faith and motivation among Muslim on the one hand, and the existence of class and oppressive system among Sasanian and Zoroastrian clergy on the other. To answer this question, however, the present article attempts to extract and deduce historical data from ancient sources using a critical approach and a descriptive-analytical approach and critique of prior theories to examine the role of Iranian ruling families in the victory of the Muslim Arabs and the defeat of the Sassanid dynasty.
خلاصه ماشینی:
در واقع ، اين صاحب نظران ، ضعف ايدئولوژيک و نارضايتي توده هاي ايراني از نظام ديني- سياسي پيشين را دو عامل اساسي براي گرايش طبقه هاي پايين جامعه به اسلام و استقبال و همکاري نظامي آنان با عرب ها به عنوان نيروهاي رهاييبخش ، ذکر مي کنند (لمبتون ، ١٣٦٢: ٦٢؛ زرين کوب ، ١٣٨٨: ٨٢، ٨٣، ٢٦٩؛ نخعيراد، ١٣٨٥: ٢٤، ٢٦، ١١٩)؛ اما خوانش دقيق آثار پژوهشي اين دو دسته از نظريه پردازان ، آشکار ميشود که اغلب آنان با انتخاب گزينشي؛ يعني تنها با تکيه برنقل معدود برخوردهاي مناسب سپاهيان مسلمان و ناديده گرفتن ساير گزارش هاي منابع پيرامون خشونت اين سپاهيان و همچنين متأثر از شرايط سياسي- اجتماعي و ايدئولوژي هاي عدالت محور در دهه هاي اخير به بيان چنين ديدگاه هاي کلي پرداخته اند که در سطور پيش رو تلاش گرديده است به نقد و چالش کشانده شوند.