چکیده:
نظریة انتخاب عقلانیِ علم اقتصاد در تحلیل کنش اقتصادی با دو مشکل اساسی مواجهه است. مشکل اعتبار، یعنی تأئید تجربی اصول بنیادین آن و مشکل موضوعیت، یعنی توان و ظرفیت توجه همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنی کنشگر. سنتهای مختلف جامعهشناسی تلاش کردهاند برای پر کردن حفرههای آن دیدگاه متفاوتی برای تحلیل کنش اقتصادی ارائه کنند اما این رویکردهای جامعهشناختی در سطح تحلیلی متفاوتی با نظریة انتخاب عقلانی کنش اقتصادی را توضیح دادهاند بنابراین نتوانستهاند بدیل مناسبی برای آن باشند. سؤال اصلی پژوهش این است که آیا جامعهشناسی اقتصادی میتواند سطح تحلیل علی نزدیکتری با آنچه نظریه انتخاب عقلانی اشاره دارد، ارائه کند که همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنیت کنشگر، محاسبهگری و روتینها توجه کند؟ مبانی نظری این پژوهش رویکرد رابطهگرایی و نحوة تعامل کنش و ساختار موقعیت، ذهنیت حسابگرانه و روالها است. روش پژوهش اسنادی و مبتنی بر تفسیر و مرور انتقادی متون دست اول جامعهشناسی است تا نحوة مواجهة نظری سنت جامعهشناسی با نظریة انتخاب عقلانی و امکان بدیل مناسب برای آن روشن شود. دو مفهوم دلایل عملی و روالها در نظریة بوردیو و شوتس در دو سنت فکری متفاوت میتوانند توضیح جامعهشناختی مناسبی برای کنش اقتصادی در مقابل نظریة انتخاب عقلانی ارائه کنند که در این میان نظریة شوتس به جهت توجه همزمان به رفتار حسابگرانه و عادات در توضیح کنش اقتصادی بدیل مناسبی است.
The theory of rational choice of economics in the analysis of economic action faces two basic problems. The problem of validity, that is, the empirical confirmation of its basic principles, and the problem of subjectivity, that is, the ability and capacity to pay simultaneous attention to the social and mental factors of the actor. Different sociological traditions have tried to fill the gaps by offering different perspectives on the analysis of economic action, but these sociological approaches have explained at a different level of analysis than the theory of rational choice of economic action, so they have not been a suitable alternative. The main question of the research is whether economic sociology can provide a level of causal analysis closer to that of rational choice theory, which simultaneously pays attention to social factors and the actor's mentality, calculation and routines? The theoretical foundations of this research are relationalist approach and the way of interaction, action and situation structure, calculating mentality and procedures. The method of documentary research is based on the critical interpretation and review of first-hand sociological texts in order to clarify the theoretical approach of the sociological tradition to the theory of rational choice and the possibility of a suitable alternative to it. The two concepts of practical reasons and procedures in Bourdieu and Schutz's theory in two different intellectual traditions can provide a suitable sociological explanation for economic action as opposed to rational choice theory. It's convenient.
خلاصه ماشینی:
سؤال اصلي پژوهش اين است که آيا جامعه شناسي اقتصادي ميتواند سطح تحليل علي نزديک تري با آنچه نظريه انتخاب عقلاني اشاره دارد، ارائه کند که هم زمان به عوامل اجتماعي و ذهنيت کنشگر، محاسبه گري و روتين ها توجه کند؟ مباني نظري اين پژوهش رويکرد رابطه گرايي و نحوه تعامل کنش و ساختار موقعيت ، ذهنيت حسابگرانه و روال ها است .
اصل عقلاني بودن کنشگر، بنياد علم اقتصاد است به اين معني که کنشگر با توجه به محدوديت هاي خود و کميابي سعي ميکند بهترين انتخاب براي دست يابي به منفعت شخصي اقتصادي انجام دهد.
از نظر کلمن ارزش ها، هنجارها و سرمايه اجتماعي (اعتماد) بايد به نتيجه ناخواسته کنش مبتني بر منفعت شخصي کنشگر ربط داده شوند؛ اما اغلب جامعه شناسان اقتصادي رويکرد انتقادي نسبت به مدل انتخاب عقلاني و منفعت شخصي اقتصادي دارند و معتقدند اين رويکرد نميتواند واقعيت رفتار اقتصادي کنشگران را توضيح دهد.
تفاوت اين پژوهش با تحقيقات قبلي اين است که تلاش ميکند به اين سؤال پاسخ دهد آيا ميتوان درون نظريه هاي جامعه شناسي توضيح مفيدتري براي ساختار دروني کنش اقتصادي يافت که متفاوت از نظريه انتخاب عقلاني يا کنشگر منفک از جامعه (جستجوي منفعت شخصي) باشد.
بحث سنخ شناسي و زندگي روزمره از آن جمله است (١٩٩٦ ,Costello)؛ اما آيا ميتوان از نظريه شوتس براي توضيح و تحليل مسأله کنش اقتصادي متفاوت از نظريه انتخاب عقلاني بهره گرفت ؟ به نظر ميرسد نظريه شوتس اين امکان را به جامعه شناسان اقتصادي ميدهد که کنش اقتصادي کنشگران را بتوانند با توجه با محيط و موقعيت کنشگر اما در سطح خرد توضيح دهند.
Economy and Society: A Study in the Integration of Economic and Social Theory.