چکیده:
اخلاق زیستی در زمرة سپهرهای اندیشهای بینرشتهای است که از آمیزش دو موضوع اخلاق و زیست شکل گرفته است و بر دامنه قلمروهای فکری ای که به این دو عرصه ارتباط مییابند، نظارت میکند و از نظرگاه ارزشهای اخلاقی خویش، این دانش و علوم را مورد مداقه قرار میدهد، یعنی با درگیر کردن فلسفه اخلاق از یک سوی و مقولههای پزشکی از سوی دیگر، به دنبال پاسخگویی به معضلات و ابهامهای ناشی از عملکردها و پژوهشهای پزشکی از منظر اخلاق است. این حوزه نوین در ادبیات علمی ایران نیز به همین میزان تازه است و ورود به بطن و متن سرشت آن مستلزم وقوف بر مفاهیم و گسترهشناسی از یک سو و گونهشناسی و حوزههای کارویژهای آن است.
Bioethics is a new scientific field based on ethics and biology. It plays a significant role in monitoring and controlling the relevant sciences, and while examining them on the basis of its ethical values, tries to find answers to the problems and ambiguities stemming from medical researches and activities through using ethics on one hand and medical findings and teachings on the other hand. The new scientific area has the same status in Iranian scientific literature and is equally new in Iran. The article briefly speaks about the definition of bioethics, its extents and kinds as well as functions.
خلاصه ماشینی:
نگاهي به مفهوم شناسي اخلاق زيستي و گونه هاي آن محمدجعفر ساعد١ چکيده اخلاق زيستي در زمرة سپهرهاي انديشه اي بين رشته اي است که از آميزش دو موضوع اخلاق و زيست شکل گرفته است و بر دامنه قلمروهاي فکري که به اين دو عرصه ارتباط مي يابند، نظارت مي کند و از نظرگاه ارزش هاي اخلاقي خويش ، اين دانش و علوم را مورد مداقه قرار مي دهد، يعني با درگير کردن فلسفه اخلاق از يک سوي و مقوله هاي پزشکي از سوي ديگر، به دنبال پاسخگويي به معضلات و ابهام هاي ناشي از عملکردها و پژوهش هاي پزشکي از منظر اخلاق است .
گرچه فلچر بيشتر به مباحث اوليه درباره موضوع هاي اخلاقي در پزشکي پرداخت ، با اين حال ، تنها در دهه ١٩٦٠ بود که اخلاق زيستي در حقيقت به منزله يک حوزه علمي شروع به شکل گيري کرد"(٧ :٢٠٠٩ ,Kuhse&Singer).
در سال ١٩٧٠، وان رنسلر پاتر٣ ، زيست شناس آمريکايي ، اين دانش واژه را براي "علم بقا٤ " در مفهوم اکولوژي آن پيشنهاد داد(٣ :٢٠٠٩ ,Kuhse, and Singer) و آن را با دامنه مفهومي وسيع تري از جمله همبستگي به زيست کره ٥ در راستاي حفظ آن ، و به اين ترتيب تولد و ايجاد "اخلاقي جهاني " به کاربرد؛ يعني ، او از آن به عنوان رشته اي تخصصي ياد کرد که بيانگر علقه و رابطه اي ميان زيست شناسي ، بوم شناسي ، پزشکي و ارزش هاي انساني به منظور دستيابي به بقاي انسان ها و ساير گونه هاي حيواني بود.