چکیده:
ادبیّات داستانی یکی از بارزترین عرصههایی است که مسائل و معضلات اجتماعی در آن بهخوبی بازنمایی میشود. روایتهای داستانی، ویژگیهای هر جامعهای را در بافت و کنش شخصیّتهای خود برجسته و علاوه بر توصیف و تصویر نمودن آن بهگونهای پیچیده و در اشکال و بیانهای ادبی آن را به نقد میکشند. در برخی دورههای اجتماعی نویسندگان به دلیل استبداد و خفقان حاکم بر جامعه و ترس از مجازات حکومت بهراحتی نمیتوانند اندیشههای خود را بیان کنند از این رو متوسّل به قالبهای سمبولیک میشوند و تمثیل یکی از این قالبهای پرطرفدار است. در زمینۀ ادبیّات داستانی، در ایران و عراق، نویسندگانی چون صادق چوبک و شیرزاد حسن، هر دو از سرآمد نویسندگان صاحب سبک و تأثیرگذار در ادبیّات معاصر به شمار میآیند و در این زمینه، آثار ماندگاری بر جای نهادهاند. با توجّه به اینکه صادق چوبک و شیرزاد حسن با دیدگاههای مشابه به طرح مسائل و مشکلات جامعۀ خویش پرداختهاند، داستان «انتری که لوطیش مرده بود» از صادق چوبک، با داستان «حصار و سگهای پدرم» از شیرزاد حسن برای بررسی و مقایسه انتخاب شدهاند. در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به معنای لایۀ دوم داستانهای تمثیلی مذکور پی برده شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که توجّه هر دو نویسنده، معطوف به عامّۀ مردم و تودۀ فرودست جامعه است و هرکدام در پوشش یک داستان تمثیلی، روابط و مناسبات اجتماعی و سرنوشت انسانها در جامعۀ ایران و عراق را در دورههای دیکتاتوری رضاشاه و صدام حسین بازگو کردهاند.
Fiction is one of the most prominent areas in which social issues and problems are well represented. Narratives highlight the characteristics of each society in the context and action of their characters and, in addition to describing and depicting it in a complex way and criticizing it in literary forms and expressions. In some social periods, writers can not easily express their ideas due to the tyranny and oppression of society and fear of government punishment, so they resort to symbolic formats and allegory of one of these forms. are popular. In the field of fiction, in Iran and Iraq, writers such as Sadegh Chubak and Shirzad Hassan are both among the leading writers of style and influence in contemporary literature, and in this regard, have left lasting works. Considering that Sadegh Chubak and Shirzad Hassan have discussed the issues and problems of their society with similar views, the story of "Entry whose lot was dead" by Sadegh Chubak, with the story of "My father's fence and dogs" by Shirzad Hassan have been selected for review and comparison. In the present study, it is tried to understand the meaning of the second layer of the mentioned allegorical stories based on the descriptive-analytical method. The results of the study indicate that the attention of both authors is focused on the general public and the lower masses of society, and each in the guise of an allegorical story, social relations and the fate of human beings in Iranian and Iraqi society during dictatorships. Reza Shah and Saddam Hussein have narrated.
خلاصه ماشینی:
نگاهي به تمثيل و نماد در دو داستان «انتري که لوطياش مرده بود» از صادق چوبک و «حصار و سگ هاي پدرم » از شيرزاد حسن سلما ساعدي ١؛ مسعود معتمدي ٢ (نويسنده مسئول )؛ شهروز جمالي 3 صص (٢٧-١) چکيده ادبيات داستاني يکي از بارزترين عرصه هايي است که مسائل و معضلات اجتماعي در آن به خوبي بازنمايي ميشود.
نتايج پژوهش حاکي از آن است که توجه هر دو نويسنده ، معطوف به عامۀ مردم و تودة فرودست جامعه است و هرکدام در پوشش يک داستان تمثيلي، روابط و مناسبات اجتماعي و سرنوشت انسان ها در جامعۀ ايران و عراق را در دوره هاي ديکتاتوري رضاشاه و صدام حسين بازگو کرده اند.
(1104 :1376 تحقيق حاضر بر اساس مکتب امريکايي نوشته شده است ؛ چرا که هرچند ميان دو نويسنده ، ارتباط تاريخي و اختلاف در زبان وجود دارد؛ اما هيچ گونه تأثير و تأثري ميان دو نويسنده برقرار نبوده است و پژوهش حاضر به جهت تشابهاتي که بدون تأثير و تأثر در مضامين شکل گرفته است ، قابل بررسي است ؛ به عبارت ديگر با بهره گيري از مفهوم ادبيات تطبيقي، اشتراکات موجود و شيوة واکنش دو نويسنده در دو بستر فرهنگي و زباني مختلف بررسي شده است و سعي شده است ، اين امر ثابت شود که چوبک و شيرزاد حسن به عنوان دو نويسندة برجسته در زمينۀ ادبيات تمثيلي هر يک به فراخور شرايط خود، تلاش کردند تا استبداد و خفقان جامعۀ خود را نشان بدهند.