چکیده:
قلب نحوی در زبان فارسی، اختیاری و با انگیزه کاربرد شناختی همراه است. از آنجایی که قلب نحوی در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، یکی از ویژگی-های این زبان محسوب می شود، تحلیل بندهای مقلوب و ترجمه آنها به منظور افزایش دقت و کیفیت ترجمه این نوع بندها ضروری به نظر می آید. بنابراین پژوهش حاضر به روش پیکره ای، از نوع توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی تاثیر قلب نحوی به راست بر بندهای ساده فارسی و تحلیل معادل های انگلیسی آنهاست. برای این منظور از تعداد کل ۵۲۴۷ بند در پیکره فارسی متشکل از کتاب های «مربای شیرین»، «خمره»، «دا» و «چراغ ها را من خاموش می کنم»، تعداد ۲۹۷ بند مقلوب به راست جمع آوری گردید و همراه با معادل های ترجمه شده انگلیسی آنها بر اساس چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام بنیاد «هلیدی» تحلیل شد. نتایج نشان میدهد که قلب نحوی به راست در پیکره فارسی با تغییر در فرانقش ها، آغازگر نشان دار ایجاد کرده است؛ ولی مترجمان به این نوع بندها توجه چندانی نداشته اند. همچنین این دستور در زمینه نقد و صحه گذاری ترجمه بندهای مقلوب به راست به زبان انگلیسی می تواند کارا باشد.
Scrambling has optional nature and a significant contribution to the discourse functional interpretation of clauses in Persian. Since scrambling is, unlike English, one of the features of Persian, the analysis of the scrambled clauses and their translated equivalents seem essential to improve their translation accuracy and quality. Therefore, this study which is of descriptive-analytical and corpus based aims to investigate the impact of rightward scrambling on Persian clauses and analyze their English translated equivalents. To this end, 297 Persian rightward scrambled clauses out of 5247 clauses were collected and analyzed along with their English translated equivalents within Halliday’s Systemic Functional Grammar (2014). The results show that rightward scrambling makes marked themes through rearrangements of themeta-functions. However, the translators have not paid enough attention to these clauses. In addition, Halliday’s Systemic Functional Grammar (2014) can be efficient means of evaluating the translation accuracy of these clauses into English.
خلاصه ماشینی:
بـراي ايـن منظور از تعداد کل ٥٢٤٧ بنـد در پيکـره فارسـي متشـکل از کتـابهـاي «مربـاي شيرين »، «خمره»، «دا» و «چراغها را من خاموش مي کنم »، تعداد ٢٩٧ بند مقلوب بـه راست جمع آوري گرديد و همراه با معادلهاي ترجمه شده انگليسي آنهـا بـر اسـاس چارچوب نظري دستور نقش گراي نظامبنيـاد «هليـدي» تحليـل شـد.
form از کتابهاي «مرباي شيرين »، «خمره»، «دا»، «چراغها را من خاموش مـي کـنم » و ترجمـه آنها در پيکره انگليسي ، درصدد پاسخ به اين پرسش هاست که بر اساس لايه هاي معنـايي در نظريه نقش گراي نظامبنياد هليـدي (٢٠١٤)، چـه تغييراتـي در لايـه معنـايي متنـي بندهاي مقلوب به راست نسبت به بندهاي غير مقلـوب در زبـان فارسـي رخ مـي دهـد و آگــاهي مترجمــان نســبت بــه بنــدهاي مقلــوب بــه راســت و انتقــال درســت معنــاي کاربردشناختي حاصل از اين قلب نحوي به زبان مقصد به چه ميزان است ؟ همچنين با توجه به اينکه زبـان انگليسـي فاقـد قلـب نحـوي اسـت ، مترجمـان چـه سازوکارهايي را براي انتقال درست معناي کاربردشناختي حاصل از قلب نحوي به راسـت هنگام ترجمه از زبان فارسي به انگليسي در پيکره به کار گرفته اند؟ در نهايت اينکـه آيـا آگاهي از سازوکارهاي مطرح در دستور نقش گراي نظامبنياد هليدي (٢٠١٤) به شناخت تغييرات معنايي در بندهاي مقلوب به راسـت فارسـي و افـزايش دقـت و سـطح کيفيـت ترجمة اين نوع بندها به زبان انگليسي کمک مي کند؟ پيشينه پژوهش از مهم ترين پژوهش هاي مرتبط با پژوهش حاضر مي توان به مواردي اشاره کرد که به موضوع قلب نحوي در زبان فارسي پرداخته اند.