چکیده:
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند و نشان دادهایم که در جریان رشد زن، میل به خودمختاری سوژه و کنشگری در وجود او از طریق فرایندهای آموزش و تنبیه سرکوب میشود. این مقاله به حوزه تحلیل انتقادی گفتمان تعلق دارد. در اینجا آراء سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، مبنای نظری قرار گرفته و تحلیلهای متنی به روش زبانشناسی نقشگرا انجام شده است. یافته های مقاله نشان میدهد در این رمان جفت تقابلی کنشگری (عاملیت) و کنشپذیری (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شده و فرایندی که بووار آن را «انفعال آموخته» مینامد، توسط عاملان سنت، در نهادهای اجتماعی مختلف که مهمترین آنها خانواده است، در وجود زن از کودکی نهادینه میشود. همچنین، تحلیلهای متنی گویای آن است که این انفعال به بهترین وجه در سطح زبان متن نیز تجلی یافته است.
In the novel "Tubaa and Manaay-e shab", the confrontation of tradition and modernity in the contemporary history of Iran in relation to the status of women is in the focus.In this paper, the female characters of this novel,especially the novel’s heroine, Toubaa, have been analyzed from the perspective of agency or passivity in relation with tradition andit has been shown that the desire for women autonomy and activism is suppressed through the processes of education and punishment.This paper is in the field of critical discourse analysis and its theoretical framework has been driven from Simone de Beauvoir’s views on femininity in her book, "The Second Sex", and the textual analysis has been done based on systemic-functional linguistics.The achievements of this research show that in this novel the contrasting pair of agency and passivity is represented in relation to the duality of tradition and modernity,and the process that Beauvoir calls "learned passivity" is institutionalized in the existence of women from childhood by the agents of tradition, in various social institutions, the most important of which is the family.Also, textual analysis indicates that this passivity has been best reflected in the language of the text.
خلاصه ماشینی:
در ايـن مقالـه ، شخصيت هاي زن اين رمان و به خصوص شخصيت اصلي آن يعنـي طوبـا از منظـر عامليت و کنشگري يا انفعال و کنش پذيري در تعامل بـا سـنت تحليـل شـدهانـد و نشان دادهايم که در جريان رشد زن، ميل بـه خودمختـاري سـوژه و کنشـگري در وجود او از طريق فرايندهاي آموزش و تنبيه سرکوب مي شود.
يافته هاي مقاله نشان مي دهد در اين رمان جفت تقابلي کنشـگري (عامليت ) و کنش پذيري (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شـده و فرايندي که بووار آن را «انفعال آموخته » مي نامد، توسط عاملان سنت ، در نهادهـاي اجتماعي مختلف که مهم ترين آنها خانواده است ، در وجـود زن از کـودکي نهادينـه مي شود.
بر اين اساس و با در نظر گرفتن اهميـت رمـان طوبـا و معنـاي شـب بـه عنوان اثري کانوني در مجموعه رمانهاي فارسي پس از انقلاب و نيز يکي از آثار شاخص داستاننويسي زنان در ايران، اين مقاله تلاش مي کند تصوير ايـن رمـان را از ايـن تقابـل دوگانه ، يعني انفعال و کنشگري تحليل نمايد.
اين نگاه حاصل در هم آميختن دو گفتمان غالب در رمان است : در اين جا، فمينيسـم با عرفان طبيعت گراي مورد نظر نويسنده تلاقي مي کند و به اين ترتيب ، از يک سو، زنان در مقابل مردان مي ايستند و داعيه آن را دارند که مردان در طول تـاريخ حقـوق آنهـا را پايمال کرده و وضعيت و موقعيت زن را «به گل و لاي لجن » آغشته اند و از سـوي ديگـر، خود در کنار کودکان قرار گفته و تداعي کننده ضعف ، انفعال و فقدان هويـت مـي شـوند.