چکیده:
مقاله حاضر به چگونگی توصیف بوها درداده های منتخب از متون ادبی زبان فارسی میپردازد. به این منظور نمونههای کاربرد واژه «بو» و وابستههای آن از دو پیکره نوشتاری (شامل متون خبری و داستانی) با حدود نه میلیون واژه استخراج شدند و بر اساس ویژگیهای ساختاری و معنایی دستهبندی و توصیف شدند. بررسی دادهها نشان میدهد بوها در زبان فارسی بیشتر با ساختهای اضافی توصیف میشوند تا ساختهای وصفی (82% در مقابل 18%). در مورد شیوه توصیف بوها نیز مشخص شد فارسی زبانها ترجیح میدهند بوها را با اشاره به منشا ان توصیف کنند تا با استفاده از صفات. علاوه بر اینها مشخص شد در ترکیبهای اضافیای که بو با یک واژه انتزاعی همراه میشود بو کاربردی استعاری مییابد و مجازا به معنی«اثر و نشانه» به کار میرود. در مورد ویژگیهای صفاتی که برای توصیف بوها به کار گرفته میشوند نیز روشن شد که از یکسو صفات محدودی برای توصیف بوها وجود دارند و از دیگر سو این صفات را میتواناز نظر معنایی به سه دسته صفات مطبوع، صفات نامطبوع و صفاتی که بر خاص بودن بو تاکید میکنند دستهبندی کرد. علاوه بر اینها مقایسه دو دسته داده نشان داد که در دادههای مستخرج از متون خبری، نسبت کاربرد استعاری بو و در دادههای مستخرج از متون داستانی، نسبت توصیف بو با منشا آن بیشتر است که با توجه به تنوّع ماهیت متونی جامعه آماری پژوهش، قابل توضیح است.
The present paper studies how odors are described in selected data from Persian written texts. For this purpose, instances of the use of the word "odor" and its dependents were extracted from two written corpus (including news and fiction texts, with about nine million words) and were classified and described based on structural and semantic features. Examination of the data shows that odors in Persian are described more with Ezafet constructions than descriptive constructions (82% vs. 18%). Regarding the method of describing odors, it was also found that Persian speakers prefer to describe odors with reference to their origin rather than using adjectives. In addition, it was found that in Ezafet constructions where odor is described with an noun, odor finds metaphorical usage and is used figuratively to mean "effect and sign". Regarding the adjectives used to describe odors, it was found that on the one hand there are limited adjectives to describe odors and on the other hand these adjectives can be semantically divided into three categories: pleasant adjectives, unpleasant adjectives and adjectives that emphasize odor specificity. In addition, the comparison of the two data sets showed that in the data extracted from news texts, the ratio of metaphorical use of smell was higher and in the data extracted from fictional texts, the ratio of describing smell by referring to its origin was higher, this difference can be explained by the nature of the texts being analyzed.
خلاصه ماشینی:
در مورد ويژگي هاي صفاتي که براي توصيف بوهـا به کار گرفته مي شوند نيز روشن شد که از يکسو صفات محـدودي بـراي توصـيف بوها وجود دارند و از ديگر سو اين صفات را مي توانـاز نظـر معنـايي بـه سـه دسـته صفات مطبوع ، صفات نامطبوع و صفاتي که بـر خـاص بـودن بـو تأکيـد مـي کننـد دسته بندي کرد.
صفات به کار رفته براي توصيف بوها چه ويژگي هايي دارند؟ در بخش هاي بعدي مقاله به ترتيب مروري خواهيم داشت بر پيشينه و مباني نظري پژوهش ، شيوه انجام پژوهش و در نهايت به تحليل دادههاي زبان فارسي مي پـردازيم تـا پاسخ گوي سؤالات فوق باشيم .
سخنگويان «جاهاي» واژگان گستردهاي براي توصيف بوها دارند که بـه راحتي آنها را به کار مي برند و به اين معناسـت کـه نـاتواني در توصـيف بوهـا محصـول فرهنگ است و نه زبان.
آنها دريافتند وقتي افراد از واژههـاي انتزاعـي بـراي ناميـدن بوها استفاده مي کردند توافق کمتري در انتخاب رنگ ها داشتند اما وقتي بـو را بـا منشـأ آن توصيف مي کردند، انتخاب رنگ توسط آنها بيشتر منشأ بو را بازتاب مي داد، بـه ويـژه اگر منشأ بو درست توصيف شده بود ( مثل تداعي بوي موز→ رنگ زرد) اين نکته بيانگر آن است که زبان عاملي مهم در تداعي رنگ - بو است .
لازم به ذکر است که توصيف استعاري مورد نظر ما در اين پـژوهش بـا توصـيف استعاري مورد نظر هولتز متفاوت است ؛ به اين صورت که وي نمونه هـاي حـس آميـزي را کاربرد استعاري مي داند (مثل بوي گرم) اما در تحليل ما کاربرد استعاري به مواردي اشـاره مي کند که بو در ترکيب با اسم هاي انتزاعي به معني «اثر و نشانه چيـزي» بـه کـار مـي رود (مثل بوي جنگ ).