چکیده:
در آیه آخر سوره مزمل به «قرائت قرآن» امر شده است. در اینکه مراد از قرائت چیست، وحدت نظر وجود ندارد. برخی معتقدند که مراد از قرائت قرآن در این آیه، مطلق قرائت است و به معنای قرائتی که از واجبات غیر رکنی نماز است، نمیباشد. برخی مراد از این قرائت را مطلق قرائت در نماز، اعم از نمازهای واجب و مستحب دانستهاند. بزرگانی همچون سید مرتضی، علامه حلّی، محقق کرکی و آیةاللّٰه خوئی، از این آیه، وجوب قرائت در نمازهای یومیه را برداشت کردهاند. برخی مراد از آن را امر استحبابی به نماز شب دانستهاند. با بررسی دقیق معنای «قیام اللیل» و استعمالات آن در متون متقدم، دقت در مقام سخن، سیاق و بافت آیه و سوره مشخص میگردد که سه قول اول به دلایل مخالفت با ظهور آیه و بافت سوره، مخالفت با مقام سخن و روایات پذیرفتنی نیست. قول چهارم به مدد ادلهای همچون موافقت با قواعد بلاغی، مطابقت با سیاق آیه، سوره، مقام سخن و روایات تأیید میشود و نیز معلوم میگردد که امر حاضر در این عبارت بر خلاف ظاهرِ صیغه امر، دلالت بر استحباب دارد. معناشناسی ترکیب «قیام اللیل» و بهرهگیری از آن در این بحث و نیز استدلال به مقام سخن، بافت سوره، قاعده بلاغی «ردّ العجز إلی الصدر»، از جمله نوآوریهای این مقاله است.
امر المسلمون فی الایه الاخیره لسوره المزمل بقراءه القران. والاراء متضاربه فی تحدید المراد بالقراءه. فمن الباحثین من یری ان المراد بقراءه القران فی الایه هو مطلق القراءه، ولا یراد بها القراءه التی تعد من واجبات الصلاه غیر الرکنیه. ومنهم من یری ان المراد بهذه القراءه هو مطلق القراءه فی الصلوات بما فیها الفرايض والمستحبات. استنبط ثله من الاعلام من هذه الایه وجوب القراءه فی الصلوات الیومیه، مثل السید المرتضی، والعلامه الحلی، والمحقق الکرکی، وایه الله الخويی، کما استنبط اخرون منها الامر باستحباب صلاه اللیل. لو دققنا فی دلاله «قیام اللیل» واستعمالاته فی النصوص المتقدمه، والمقام وسیاق الایه والسوره اتضح انه لا یمکن التسلیم بالاقوال الثلاثه الاولی لانها تخالف ظاهر الایه وسیاق السوره، وتخالف مقام القول والروایات الماثوره. اما القول الرابع فتویده ادله مثل موافقته مع القواعد البلاغیه، ومطابقته لسیاق الایه والسوره، مقام القول والروایات الشریفه. ویتبین ایضا ان فعل الامر المخاطب فی التعبیر القرانی یفید الاستحباب علی خلاف ظاهره. هذا وتنطوی المقاله فی ثنایاها علی معطیات جدیده ومنها الدراسه فی دلاله «قیام اللیل» واستخدامها فی هذا البحث والاستدلال علی مقام القول وسیاق السوره، ورد العجز الی الصدر.
At the last verse of surah al-Muzzammil (Arabic: سوره المزمل) has been commanded to the recitation (Arabic: قرايت) of the Quran. There is no consensus about the meaning of “recitation”. Some believe that the meaning of the recitation of the holy Quran in this verse is exclusively “recitation” (Arabic: قرايت) and it does not mean the recitation that is of the obligatory acts of prayer which are not invalidate the prayer if they are left or added unintentionally. Some think that the meaning of this “recitation” is exclusively the recitation in the prayer including the obligatory or recommended prayers. The great scholars such as Sayyed Murtaza, Allameh Helli, Muhaqiq Karaki and ayatollah Khui have acquired from this verse that the obligation of the recitation in the daily obligatory prayers and some others have believed that its meaning is a recommended matter for the night prayer. With accurate look to the meaning of standing in the night (qiyaam al-layl, Arabic: قیام اللیل) and its uses in the preceding texts and carefulness it is cleared the accuracy in speech situation, the linguistic sense (siaq) and the structure of the verse and surah that the first three sayings (opinions) because of being contrary to the appearance of the verse and the structure of surah and the opposition to speech situation and hadiths the first three sayings (opinions) are not accepted. With applying proofs such as accordance with the rhetorical principles, conformity with the linguistic sense (siaq) of the verse and surah, speech situation and hadiths the fourth saying (opinion) is proved. It reveals that the direct command in this statement contrary to the imperative form indicates a recommended matter. The semantics of the composition of «قیام اللیل» (verbal meaning: standing in the night) and utilizing it in this debate and also argument to speech situation, the surah structure, the rhetorical principle “epanastrophe” are of the paper innovations.
خلاصه ماشینی:
هل هی منسوخة» (میرعمادی، 1372: 25ـ 28) نیز موضوعی نزدیک به مقاله اخیر دارد و موضوع سخنش آن است که آیا آیات ابتدایی سوره مزمل، نماز شب را بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله واجب کرده است یا خیر؟ و اگر چنین است، آیا آیه آخر سوره مزمل نسخ این وجوب است یا خیر؟ این مقاله در واقع بخشی از نتیجه تحقیق ما را که معادل بودن قرائت قرآن با صلاة اللیل است، پیشفرض گرفته و به بحث و بررسی آن نپرداخته است.
پایاننامه تفسیر تطبیقی روایی سوره مزمل از اهم تفاسیر فریقین (درّی، 1391) در بخش انتهاییاش با عنوان آموزهها و پیامهای هدایتی سوره مزمل و نیز در خلال روایات نقلشده، به این بحث اشاره کرده است که مراد از قرائت قرآن که در این سوره بدان امر شده است، همان نماز شب است؛ البته بر خلاف تحقیق حاضر به بیان ادله اثبات این مطلب نمیپردازد.
در آن آیات قرینه وجود دارد که مراد از قرائت قرآن، نماز شب است و آیه آخر نیز ناظر بر آیه اول نازل شده است و میفرماید: با توجه به اینکه خداوند میداند شما برای امتثال آنچه در آیات ابتدایی این سوره بدان امر شدهاید، خودتان را به زحمت میاندازید، در آن حکم تخفیفی قائل شده است.
نقد اول در نقد این قول باید گفت که مقدمه سوم استدلال فوق قابل خدشه است؛ چرا که هرچند صیغه امر ظهور در وجوب دارد، اما در همین آیه و نیز آیات ابتدایی این سوره، قرینه وجود دارد که مراد از قرائت قرآن، نماز شب است و با توجه به اینکه نماز شب واجب نیست، بنابراین باید از ظهور صیغۀ امر در وجوب دست برداریم.