چکیده:
آشنایی مسلمانان عرب با فرهنگ و تمدن ایرانی پس از فتوحات، شیوۀ زندگی و فرهنگ خلفای مسلمان، بخصوص عباسیان را تحت تأثیر قرار داد. در مقابل، تغییر محسوسی در موقعیت ایرانیان به وجود آمد. آنان فرصت یافتند با نفود در دستگاه خلافت، امور کشور را در اختیار خود بگیرند و این امر موجب شد تا آنها در عرصۀ سیاسی ظاهر شوند. همچنین، انتقال مرکزیت سیاسی عباسیان به شرق و در دل سرزمین تاریخی ایران نیز بیش از گذشته بر تجدید حیات عنصر ایرانی در این دوره اثر گذاشت. این فرآیند تاریخی راه را برای ظهور زبان فارسی در دستگاه دیوان سالاری و نیز ترجمۀ متون فارسی به عربی باز کرد و بدین ترتیب، در این دوران شاهد حضور گروه زیادی از دانشمندان ایرانی در عرصۀ علمی و نیز اصرار ایرانیان بر حفظ سنتهای ایرانی، از جمله، جشن نوروز و مهرگان هستیم. از این رو، مقالۀ حاضر سعی دارد به بیان تأثیرات فرهنگی ایرانیان بر مسلمانان در خلافت عباسیان بپردازد و روشن سازد که آنچه به نام فرهنگ ایرانی- اسلامی در ایران شکل گرفت چه ارتباطی به فرهنگ ایران باستان داشته است.
Arab Muslims' familiarity with Iranian culture and civilization after the conquest, influenced the lifestyle of Muslims especially Abbasid caliphs. On the other hand, there was a big change in Iranian' situation. They had opportunity to enter the caliphate and take over the affairs of the country. This has made them to appear in the political arena. Also, the transfer of Abbasid political center to the center of historical land of Iran, more than ever influenced the revival of Iranian element in this period. This historical process paved the way for the emergence of Persian language in the bureaucratic system and translating Persian texts to Arabic. Therefore, we are seeing a large number of Iranian scientists in the scientific and their instance on preserving Iranian traditions like the Nowruz and Mehregan celebrities. Hence, the present article attempts to express cultural impact of Iranian on Muslims in the Abbasid caliphate and make it clear what is called the Iranian Islamic culture in Iran what has been related to ancient Iranian culture.
خلاصه ماشینی:
3 در زمينه شناخت وضع دين زرتشت در بخش هاي مختلف ايران در زمان عباسيان از منابع اين گونه بر ميآيد که کانون هاي دين زرتشتي در کرانۀ خزر، فارس ، کرمان و چند ناحيه از آذربايجان بوده است ، البته در ديگر مناطق مانند ري و اصفهان آتشکده وجود داشته است ، اما همچنان از شمار مزداييان کاسته ميشد، تا اينکه در پايان سدة سوم هجري پيش از آن که با افزايش گرايش به اسلام ناپديد شوند، حرکتي کردند و براي توجيه آداب و اعتقادات خويش دست به تهيه متون زدند.
هنگامي که نوبت خلافت به عباسيان رسيد، و کار ادارة آن نيز به دست وزيران و سرداران ايراني افتاد، در اثر علاقه اي که آنها به علم و ادب از خود نشان دادند و خلفا را هم به آن تشويق کردند، رفته رفته کساني به ترجمۀ کتب از آثار ايراني و يوناني و ديگر ملت هاي با علم و دانش آن عصر پرداختند، و چون در برابر اين کار خود تشويق و مزد فراوان يافتند، کم کم اين نهضت به پايگاه بلندي رسيد، و طولي نکشيد که در اثر کار و کوشش مترجمان و نويسندگان ، زبان عربي که قبلا از لحاظ سرمايۀ علمي و فني بيبضاعت بود، داراي مايۀ علمي بزرگي گرديد و بيت الحکمۀ بغداد که مأمون آن را به همين منظور تأسيس کرده بود، و آن را بعضي از دانشمندان ايراني سرپرستي ميکردند، شهرت و توسعۀ فراوان يافت .