چکیده:
هدف: هدف این پژوهش یافتن مدلی جامع برای مدیریت استعداد در شرکتهای دانش بنیان است.روششناسی: روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی توسعهای، از نظر روش گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی و به جهت رویکرد، یک پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی از تکنیک های دلفی فازی، ماتریس خودتعاملی ساختاری و تحلیل نفوذ ـ وابستگی استفاده شده است. همچنین، در قسمت کمی از مدل سازی معادلات ساختاری بهره جسته شده است.یافتهها: بر مبنای یافتههای پژوهش 13 عامل زمینهای مدیریت استعداد، 4 بعد مدیریت استعداد و 4 پیامد عملکردی در شرکتهای دانش بنیان شناسایی، سطحبندی و تعیین وضعیت شدند و میزان قدرت نفوذ (تأثیرگذاری) و میزان وابستگی (تأثیرپذیری) هر یک مشخص شد، یافتهها نشان دادند که متغیرهای استراتژی کسبوکار، قوانین استخدامی و شناسایی فرصتها دارای بیشترین قدرت نفوذ و تأثیرگذاری است، همچنین مشخص شد که عوامل زمینهای بر مدیریت استعداد و مدیریت استعداد بر عملکرد تأثیر مثبت و معنیداری دارد.محدودیتها و پیامدها: گستردگی ابعاد مدیریت استعداد، پراکندگی شرکتهای دانش بنیان در چهار استان گلستان، سمنان، خراسان شمالی و رضوی و محدودیتهای دسترسی به آنها، شیوع ویروس کرونا و عدم دسترسی راحت به خبرگان از جمله محدودیتهای این پژوهش بوده است.پیامدهای عملی: شرکتهای دانش بنیان با تکیه بر عوامل زمینهای و ابعاد مدیریت استعداد میتوانند عملکرد شرکت را بهبود ببخشند. ابتکار یا ارزش مقاله: مقاله توانست عوامل زمینهای و ابعاد مدیریت استعداد و پیامدهای عملکردی را در هم آمیخته و بهعنوان یک حوزه جدید خود را معرفی کند.
Purpose: The purpose of this study is to find a comprehensive model for talent management in knowledge-based companies.Design/ methodology/ approach: The method of the present research is descriptive-survey in terms of applied development purpose, in terms of data collection method, and in terms of approach, it is a mixed exploratory research. In the qualitative part of fuzzy Delphi techniques, structural self-interaction matrix and influence-dependence analysis It has also been used in a small part of structural equation modeling.Research Findings: Based on the research findings, 13 underlying factors of talent management, 4 dimensions of talent management and 4 performance outcomes in knowledge-based companies were identified, leveled and status determined, and the degree of influence (influence) and dependence (influence) of each were determined. The findings showed that the variables of business strategy, employment rules and opportunity identification have the greatest influence and influence. It was also found that the underlying factors on talent management and talent management have a positive and significant effect on performance.Limitations & consequences: The extent of talent management, the dispersion of knowledge-based companies in the four provinces of Golestan, Semnan, North Khorasan and Razavi and restrictions on access to them, the prevalence of coronavirus and lack of easy access to experts have been among the limitations of this study. Practical Consequences: Knowledge-based companies can improve company performance by relying on underlying factors and dimensions of talent management. Innovation or value of the Article: The article was able to combine the underlying factors and dimensions of talent management and performance outcomes and introduce itself as a new field.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: بر مبناي يافته هاي پژوهش ١٣ عامل زمينه اي مديريت استعداد، ٤ بعد مديريت استعداد و ٤ پيامد عملکردي در شرکت هاي دانش بنيان شناسايي، سطح بندي و تعيين وضعيت شدند و ميزان قدرت نفوذ (تأثيرگذاري) و ميزان وابستگي (تأثيرپذيري) هر يک مشخص شد، يافته ها نشان دادند که متغيرهاي استراتژي کسب وکار، قوانين استخدامي و شناسايي فرصت ها داراي بيشترين قدرت نفوذ و تأثيرگذاري است ، همچنين مشخص شد که عوامل زمينه اي بر مديريت استعداد و مديريت استعداد بر عملکرد تأثير مثبت و معنيداري دارد.
er Type: Research Keywords: talent management; Knowledge Based Companies; Organizational Performance; Human resources management.
همچنين ، مديريت استعداد شامل مجموعه کاملي از فرايندها براي شناسايي، به کارگيري و مديريت افراد به منظور اجراي موفقيت آميز استراتژي کسب وکار مورد نياز سازمان است (٢٠١٩ ,Naeini) در سال هاي اخير موج جديدي از رشد اقتصادي مطرح شده که رشد و توسعه در اين اقتصاد مديون رشد و توسعه دانش و به کارگيري آن است (٢٠١٧ ,Wilhelm &Diehr ).
در اين تحقيق به ارائه مدلي جامع براي مديريت استعداد در شرکت هاي دانش بنيان پرداخته شده است .
براي اين کار نياز به آن است تا ابعاد و مدل هاي مختلف در حوزه مديريت استعداد مورد بررسي قرار گيرد تا با ارائه مدلي مناسب به بهبود عملکرد در شرکت هاي دانش بنيان کمک کند.
بر اساس نتايج پژوهش ، در ميان عوامل مذکور، سبک رهبري تحول آفرين بيشترين تأثير را بر پياده سازي موفق مديريت استعداد در شرکت هاي دانش بنيان داشته است (٢٠١٩ ,Sehhat).