چکیده:
بیان مسئله: اقوام کرمانج که به دستور شاه عباس صفوی برای حفاظت از مرزهای شرقی، از غرب کشور به خراسان کوچانده شدند، عمدتاً دامدار و مأنوس با طبیعت هستند. از جمله تولیدات ایشان، بافتههای پاپوش با طرح و نقش قابل تأمل است. پاپوشها شامل جوراب پشمی، پَتاوه و چاروق است که زن و مرد عشایر با بافت و دوخت و دوز آن به روایت زندگی و خاطرات خود میپردازند. در این پژوهش به چیستی نقوش پاپوش اقوام زعفرانلو و شادلو و همچنین چیستی مفاهیم نمادین آنها که بازنمود فرهنگ بصری این اقوام است، پاسخ داده میشود.
هدف: دستهبندی نقوش و بازشناسی نمادهای برتر و معنا و مفهوم در پاپوشهای اقوام زعفرانلو و شادلو در شهرستانهای شیروان، بجنورد، قوچان و کلات نادری هدف این پژوهش است.
روش پژوهش: رویکرد تحقیق، کیفی است. این تحقیق از نظر هدف، بنیادی و ماهیتی توصیفی و تحلیلی دارد. جمعآوری مطالب کتابخانهای و نیز میدانی و شامل مصاحبه و عکاسی است.
یافتهها: پاپوشهای ایل کرمانج به سه نوع جوراب، پتاوه و چاروق تقسیم میشوند که تنوع نقوش در جورابها بیشتر از نقوش پتاوه و کفش است. نقش پاپوشها، حیوانی، گیاهی و هندسیاند و مهمترین خصیصه، انتزاعی و هندسیبودن آنهاست. کاربرد و معنای نقشها تا اندازهای همپوشان و در برخی طایفهها متفاوت است. منبع الهام نقوش و باورهای ایل کرمانج طبیعت، گیاهان، پرندگان، حیوانات، امور روزمره و شرایط اقلیمی است. در هنر کرمانجی میتوان نمادهایی چون برکت، حاصلخیزی، قدرت، استقامت، تجدید حیات، زندگی، باروری محافظتکننده و آسیبرسان و نیروهای فرامادی و کیهانی را پیجویی کرد.
خلاصه ماشینی:
هدف : دسته بندی نقوش و بازشناسی نمادهای برتر و معنا و مفهوم در پاپوش های اقوام زعفرانلو و شادلو در شهرستان های شیروان ، بجنورد، قوچان و کلات نادری هدف این پژوهش است .
مقدمه این پژوهش با هدف دسته بندی نقوش و بازشناسی نمادها و معناهای پاپوش های اقوام زعفرانلو و شادلو در شهرستان های شیروان ، بجنورد، قوچان و کلات نادری که همگی به نام کردهای کرمانج شناخته شده اند، تدوین شده است .
«امیدی» (١٣٨٢) در کتاب «دیده و دل و دست » به بررسی پوشاک و هنرهای سنتی و آداب و رسوم کرمانج های خراسان ، همچنین نقوش لباس زنان منطقه لاین در کلات و ابریشم بافی زاوین و نواربافی اهتمام داشته است .
نقوش کفش ، یکی بوده ، فقط در بعضی موارد کفش زنان بیشتر از مردان نقش دوزی شده است .
(تصویر١٥) گل بوته (نیف پین ) برگرفته از گیاهان محیط زندگی عشایر بوده و در متن جوراب ، پتاوه و گلیم است .
نقش جاکل از نقوش متن جوراب و حاشیه در گلیم است (حیدرپور، مصاحبه ، شهریور، ١٣٩٦).
نقش های متن عمدتاً بوته ، چاو جوجک ، نیک و کلاغ بوده و نقوش حاشیه ، بیشتر یک و یک و پرنده است .
شاخ قوچ نمادی از برکت و قدرت بوده و گذاردن آن در سفرده آرد و وفور آن در نقوش بافته ها، نیز بهره مندی زیاد آن در امور مختلف زندگی کرمانجی خبر از این امر دارد.