چکیده:
پژوهش پیش رو با هدف طراحی الگوی نقش سواد رسانهای در ارتقای سرمایۀ اجتماعی در شهر یزد و با بهرهگیری از روش گراندد تئوری انجام شد و از نوع کیفی و بنیادی است. دادهها با مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته با 19 نفر از متخصصان استخراج شدند و برای انتخاب افراد از روش نمونـهگیـری نظری تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. در ادامه، مصاحبهها به متن تبدیل شدند و فرایند تحلیل دادهها آغاز شد. برای کدگذاری باز، تحلیلِ خطبهخط به کار رفته است و همراه با بسط مفاهیم و مقولهها، کدگذاری محوری و گزینشی انجام شد. برای اعتبارسنجی یافتهها، چهار راهبرد از هشت راهبردِ کرسول و میلر (بررسی همکاران، تشریح کلیشههای ذهنی و پیشداوریهای محقق، تأیید مشارکتکنندگان، توصیف غنی) مورد استفاده قرار گرفتهاند. یافتهها نشان میدهند درصورتیکه شرایط زمینهای (ویژگیهای پیام، شرایط مخاطب، جوامع رسانهای، دسترسی، رسانه، شناخت هنجارها) ایجاد شوند و عوامل مداخلهگر (مرتبط با مخاطب، رسانهای، محیطی) کنترل شوند و راهبرد مناسب (بومیسازی سواد رسانه، کاربری هوشمندانه، نقد آگاهانه و...) به کار رود، میتوان به پیامد نهایی موردنظر (ارتقای سرمایۀ اجتماعی) دست یافت.
A pattern for the role of media literacy in development of social capital in Yazd is the ultimate goal of research, which, due to its novelty, is part of the basic research and is a qualitative research with Grand Theory method. Data were obtained using in-depth semi-structured interviews with 19 experts in communication science, media and sociology, and individuals were selected by theoretical sampling method to achieve theoretical saturation. Interviews became the text and process of data analysis. For open coding, line-by-line analysis was used and along with the development of concepts and categories, central and selective coding was performed. To validate the findings, four strategies from eight Cresol strategies And Miller (review of colleagues, description of researcher's stereotypes and prejudices, participant approval, rich description) were used. The findings show that if contextual conditions (message characteristics, audience conditions, media communities , Access, media, knowledge of norms) to be created and controlled by the intervenor (related to the audience, media, environment) and appropriate strategy (localization of literacy, smart use, conscious criticism, etc.). The desired end result (promotion of social capital) can be achieved.
خلاصه ماشینی:
اکنون که تا حدودي نقش رسانه ها در کاهش و افزايش سرمايه اجتماعي مشخص شد، توجه به سه پژوهشي که سال هاي ٨٢، ٨٩ و٩٤ براي سنجش ميزان سرمايه اجتماعي در شهر يزد انجام شده اند نشان مي دهد که سرمايه اجتماعي اين شهر از سال ٨٢ به بعد در بسياري از شاخص ها سير نزولي داشته است .
لذا، اين پژوهش با هدف طراحي الگويي براي نشان دادن نقش سواد رسانه اي در ارتقاي سرمايه اجتماعي ارائه شد و اميد است با تدوين اين مدل بتواند بخشي از دغدغه هاي صاحب نظران و فرهيختگان شهر يزد را، که نسبت به کاهش سرمايه اجتماعي ابراز نگراني ميکنند، پاسخ دهد .
Kahai & Lei 82 نمادي جامعه ميگويد بيش از همه قابل تأمل است ؛ زيرا، چلبي درست دست روي نقطه اي گذاشته که نشان دهندٔە چندبعدي بودن اثرات رسانه هاست ، به نحويکه نمي توان به طور قطع براي رسانه ها نسخه ثابتي پيچيد و آن ها را صرفا کاهش دهنده يا افزايش دهندٔە سرمايه اجتماعي دانست ، بلکه بايد اثرات مثبت و منفي رسانه ها بر سرمايه اجتماعي را منوط و مشروط به متغيرهايي دانست که در اين پژوهش تحت عنوان شرايط زمينه اي ، شرايط مداخله گر، و استراتژي مورد بررسي قرار گرفته اند و در بخش هاي ديگر مقاله به عنوان مدل پارادايمي به تفصيل بيان شده اند .
در پژوهش پيش رو، با توجه به نبود مدل مشخصي دربارٔە تأثير سواد رسانه اي بر ارتقاي سرمايه اجتماعي ، از رويکرد عينيگرايي استراوس و کربين استفاده شده است .