چکیده:
لیکاف و جانسون با نظریۀ استعارۀ مفهومی نشان دادند که استعارهها از ذهن بر زبان جاری میشوند و تا زمانی که در ذهن تغییر شناختی ایجاد نشود، استعاره شکل نمیگیرد. ادبیات فارسی- با پیکرۀ عظیمی که در اختیار دارد- در دل خود گنجینۀ استعارههای مفهومی بسیاری جای دادهاست. رویکرد این تحقیق شناختی است و با روش توصیفی-تحلیلی یکی از استعارههای مهم ادبیات فارسی؛ یعنی کلاناستعارۀ «باد صبا انسان است» بررسی شدهاست. پرسش این پژوهش آن است که از نظر شناختی، باد صبا چگونه در زبان فارسی مفهومسازی شدهاست؟ دادههای این تحقیق از دیوان حافظ به دست آمدهاست. تحلیل دادههای تحقیق نشان میدهد که صبا در ادبیات فارسی از نظر شناختی یک انسان عاشق، طبیب، پردهدار، سنگ صبور، رازدار و در عینحال، یک انسان سخنچین، بیمار، دروغگو، رقیب و بیوفا ترسیم شدهاست. از مقایسۀ شخصیت و خویشکاری دوگانۀ صبا در شعر فارسی، میتوان احتمال داد که صبا بازماندهای از ایزد «وایو» در ایران باستان باشد.
Through the theory of conceptual metaphor, Lakoff and Johnson showed that metaphors originate from the mind and reach the language and as long as there are no conceptual changes in the mind, no metaphors are created. Persian literature, with a large body of available resources, includes a treasure of numerous conceptual metaphors. The current study uses a cognitive approach and investigates one of the important metaphors in the Persian literature, namely the “Zephyr is human” metaphor. The main research question investigates how Zephyr is conceptualized in Persian language. The data for this study is gathered from divan of Hafez. Analysis of the data indicated that Zephyr in Persian literature is conceptually portrayed as a lover/healer/veiled/patient listener/ secretive human as well as a human who is gossiper/ sick/ liar/ rival and unfaithful. By comparing the dual personality and selfishness of Zephyr (Baad-e-Saba) in Persian poems, one can reach the conclusion that Zephyr (Bad-e-Saba) is probably a remaining visage of ancient Iranian god of Vayu.
خلاصه ماشینی:
رویکرد این تحقیق شناختی است و با روش توصیفی-تحلیلی یکی از استعارههای مهم ادبیات فارسی؛ یعنی کلاناستعارۀ «باد صبا انسان است» بررسی شدهاست.
پرسش این پژوهش آن است که از نظر شناختی، باد صبا چگونه در زبان فارسی مفهومسازی شدهاست؟ دادههای این تحقیق از دیوان حافظ به دست آمدهاست.
نتایج تحقیق سبزعلیپور و وزیری (1397)، تحت عنوان «بررسی استعارۀ مفهومی عرفان خرابات است در دیوان حافظ»، نشان میدهد عرفان در ادبیات فارسی خود را با خرابات مفهومسازی کرده و با حذف این استعاره «عرفان خرابات است» از شعر فارسی (بهویژه، در شعر سبک عراقی)، متون عرفانی بسیار بیمایه خواهند شد.
«صبا طبیب است» در تعداد زیادی از ابیات فارسی، صبا در حکم طبیبی است که همچون حضرت مسیح توان درمان بیماران و حتی توان معالجۀ بیماران لاعلاج را دارد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در شعر حافظ از صبا با تعبیر «عیسی صبا» یاد شده است و این نیز به سبب جانبخشی و شفا دادن بیماران است که آن را به حضرت مسیح(ع) نسبت میدهند.
«صبا عاشق است» در برخی اشعار حافظ باد صبا خود عاشق است؛ یعنی همچون عاشقان غیرت دارد، درد عشق کشیده و همچون حافظ که خود عاشق است، سرگردانی را تجربه کرده است و با گل در خلوت جلوهگریها میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 2-2-1-8.
اگر چه صبا در مواردی رازدار عاشق و معشوق است، در مواردی نیز افشاگر راز عشق است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 2-2-1-12.
Conceptual metaphor of love is hunting in Persian literature.