چکیده:
پیوندهای روستایی- شهری حاصل از جریانهای فضایی در سطوح مختلف محلی، ناحیهای و ملی با تاکید بر نقش و کارکرد شهرها و روستاهای درون هر ناحیه ضمن ایجاد توازن و توسعه یکپارچه، بر کلیه ابعاد فضایی سکونتگاههای روستایی– شهری تاثیرگذار است این پژوهش برآن است که به روش توصیفی– تحلیلی بر مبنای دادههای میدانی (استفاده ازابزار پرسشنامه) و اسنادی، تعاملات بین کانونهای روستا– شهری در سطح ناحیه دالاهو که به وسیله جریانهای گوناگون جمعیتی، کالا وخدمات، محصولات کشاورزی وغیرکشاورزی، سرمایه و اطلاعات و... تحقق پذیرفته را با رویکرد منطقهای مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. جامعه آماری این پژوهش 139 سکونتگاه روستایی دارای سکنه و سه نقطه شهری با 10266 خانوار و بالغ بر 35987 نفر جمعیت در مساحتی در حدود191 کیلومتر مربع در غرب استان کرمانشاه است که حجم روستاهای نمونه 15 مورد انتخاب شده و سپس برای تحلیل از نرم افزار Nodeexl و Spss و برای نقشهها از GIS استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مجموع ساختارهای محیطی- اکولوژیکی (توپوگرافی، منابع آب، خاک و...) و انسان ساخت (خدمات، راه ارتباطی و...) موجب شکلگیری عرصههای متفاوتی شده و پیامد آن شکلگیری نابرابری فضایی در سطح محدوده مورد مطالعه، ناکافی بودن نقش شهرها و روستاهای مرکزی در خدمات رسانی به سکونتگاههای پیرامونی و نداشتن نقش مکمل و عدم شکلگیری روابط و پیوستگیهای درخور توجه روستایی- شهری در سطح محدوده مورد مطالعه گردیده است و نقاط شهری گهواره و کرند به دلیل داشتن منابع و اعتبارات، به عنوان مراکز قطب و به عبارتی نقاط بالادست معرفی شدهاند و و به عنوان مراکز کلیدی در سطح ناحیه دالاهو محسوب میشوند. وهمچنین سکونتگاههای روستایی که دارای مراکز بهداشتی– درمانی و یا مراکز آموزشی مقاطع بالاتر (متوسطه) هستند در مرکزیت خوشههای ارائه خدمات به پیرامون خود قرار دارند.
Rural-urban links resulting from spatial flows at different local, regional and national levels with emphasis on the role and function of cities and villages within each area while creating balance and integrated development, affect all spatial dimensions of rural-urban settlements. This research aims to use descriptive-analytical methods based on field data (using questionnaire tools) and documents, interactions between rural and urban centers in Dalahou district by different population flows. Analyze the realized goods and services, agricultural and non-agricultural products, capital and information, etc. with a regional approach. The statistical population of this study is 139 rural settlements with three inhabitants and urban areas with 10266 households and a total population of 35987 people in an area of about 191 square kilometers in the west of Kermanshah province. Spss and GIS is used for the maps. The results show that the combination of environmental-ecological structures (topography, water resources, soil, etc.) and man-made (services, roads, etc.) have led to the formation of different areas and the consequence of the formation of spatial inequality In the study area, the inadequacy of the role of cities and central villages in providing services to the surrounding settlements and the lack of a complementary role and the formation of rural-urban relationships and connections have been studied in the study area and urban areas cradle and cradle due to Having resources and credits, have been introduced as pole centers and in other words upstream points and are considered as key centers in Dalahu district. Also, rural settlements that have health centers or educational centers of higher levels (middle and high school). ) Are at the center of the service clusters around them
خلاصه ماشینی:
اهميت توجه به مناسبات شهر و روستا تا بدانجاست که بسياري معتقدند، براي فهم و تعديل پويايي جريان فقر، به ويژه در کشورهاي در حال توسعه که در معرض شهرنشيني شتابان قرار دارند، تنها در قالب تأکيد بر نحوه و دامنۀ روابط متقابل و تعامل ميان عرصه هاي روستايي وشهري قابل فهم و چاره جويي است (سعيدي ،عباس ؛ ١٣٧٧ ، ١٣٧٨، ١٣٨٨، ١٣٨٩، ١٣٩١) در نظام هاي مکاني- فضايي نحوه ادراک ساخت ها به روابط و مناسبات اجتماعي و فرهنگي افراد و گروهها و نحوه بهره گيري از آنها نيز به دامنه آگاهي آنها بستگي دارد و بر اين اساس فضاهاي گوناگوني متجلي مي شود که همه فضاها علاوه بر اينکه داراي پيوستگي دروني اجزاء مي باشند و همواره با نظام هاي ديگر در تعامل هستند(سعيدي، ١٣٩٣: ٥)و (٢٠١٠٦٨,Tacoli) و اين نظام هاي مکاني– فضايي متاثر از دو دسته عوامل و نيروهاي دروني و بيروني هستند که در محيط خود و در تعاملي پيچيده و چند بعدي بين اجزاء گوناگون محيطي– اکولوژيک و اجتماعي– اقتصادي قرار دارد که در نتيجه آن با نوعي پويايي در گذر زمان تغيير مي پذيرد(سعيدي، ١٣٩٠، ١٣٩١: ٢٥).
اما به دليل سياست هاي دهه هاي پيشين ،نبود ديدگاه سيستمي در نظام برنامه ريزي کشور و فراموش شدن رشد و توسعه مناطق روستايي ، روند روزافزون مهاجرت سبب تغيير جريانهاي فضايي (مردم ، سرمايه ) از روستا به و بالعکس و متعاقب آن سازمان فضايي را تحت تاثير قرار داده است به نحوي که نقاط شهري ناحيه (کرند، گهواره و ريجاب ) به دليل نبود واحدهاي صنعتي و کارگاهي، فقدان امکانات زيرساختهاي لازم ، نبود مراکز عمده فروشي و همچنين نبود مرکز خريد و فروش محصولات کشاورزي و غير کشاورزي نتوانسته است موجب شکل گيري روابط و مناسبات سازنده بين سکونتگاههاي روسايي و نقاط شهري در سطح محدوده مورد مطالعه گردد هدف پژوهش حاضر، تعيين جريانهاي فضايي، که عامل تعيين کنننده در شکل پذيري و تحول سازمان فضايي است با رويکرد منطقه اي در محدوده مورد مطاله است .