چکیده:
عمر انسانی از سرمایه اساسی و گران بها به شمار می رود که در صورت بهره صحیح از آن، میتواند برای اشخاص در آینده سعادت بخشی را به همراه داشته باشد. اتلاف عمر توسط غیر، از جمله مسائل مهم و اساسی است که امروزه در جوامع وجود دارد که موضوع مسئولیت و جبران زیان وارده آن، مورد بحث و بررسی است. بنابراین، سوال اساسی آن است که اتلاف عمر انسانی توسط غیر، دارای ضمان است؟ به عبارت دیگر، آیا جبران خسارت اتلاف عمر بر اساس قواعد فقهی قابل ریشه یابی است؟ از آن جا که عمده مسائل حقوقی که در قانون به صورت صریح بیان نشده یا دارای ابهام بوده، بر اساس قواعد فقهی راه گشا است. نوشتار حاضر با استفاده از روش مطالعه توصیفی–تحلیلی و با هدف بررسی قواعد فقهی که می توانند در ضمان و جبران خسارت اتلاف عمر غیر، مبنای مناسبی داشته باشند، به رشته تحریر در آمده است. طبق بررسی و مطالعات انجام یافته، قواعد فقهی چون قاعده لاضرر، اتلاف، عدالت و حفظ نظام در مسئولیت و جبران خسارت اتلاف عمر اشخاص نقش مهمی دارند که می توان با استناد به این قواعد، اشخاصی را که باعث هدر رفت عمر غیر شوند، مسئول جبران خسارات دانست.
Human life is a fundamental and precious asset that, if used properly, can bring happiness to people in the future. Loss of life by others is one of the most important and fundamental issues that exist in today,s societies where the issue of responsibility and compensation for its loss is discussed. So, the fundamental question is, is the loss is of human life guaranteed by others? In other words, is the issue of life applicable or not? Since the main legal issues that are not explicity stated or ambiguous in the law are based on jurisprudential rules, the present article uses a descriptive-analytical study method with the aim of examining the jurisprudential rules that can be guaranteed and compensated. Compensation for loss of life of others, have a proper basis, has been written. According to studies, jurisprudential rules such as harmlessness, waste, justice and maintaining the system in the responsibility and compencation for loss of life of people have an important role that can be based on these people, people who waste the lives of others, responsible for compensation.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه به اندازه اي که از او سلب آزادي تن ميشود، به همان اندازه نيز از عمر او تلف ميشود؛ بنابراين اگر کسي عمر شخصي را تلف کند، چه قواعد فقهي کارا در ضمان شخص وجود دارد؟ به عبارت ديگر، با فرض اينکه کاسبي داراي درآمدي است ، زنداني شود و مغازه اش تعطيل شود آنگاه معلوم گردد که خطاکار نبوده آيا براي عمر هدر رفته ايشان ، مباني فقهي ميتواند ضمان شخص را اثبات کند و آنگاه مطالبه جبران خسارات نمايد؟ در اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي به اين موضوع با عنايت به قواعد فقهي چون قاعده لاضرر، اتلاف ، عدالت و حفظ نظام پرداخته شده است .
در مورد اتلاف عمر و وقت انساني که فوت شده و براي شخص داراي منفعت بوده و فرصتي از شخص هدر رفته است بايد گفت اين وقت داراي ارزش بوده و به عنوان مال قلمداد ميشود و اتلاف آن براساس قواعد فقهي داراي ضمان است .
مفاد قاعده لاضرر: آنچه در اينجا مهم و به بحث ما مربوط است اين است که آيا ميتوان براساس قاعده لاضرر، مسئوليت اتلاف عمر غير را اثبات کرد يا خير؟ در اين باره بايد مفاد جمله لاضرر و لاضرار که فقها اظهارنظر نموده و داراي چندين نظريه است بيان شود: ديدگاه اول : نظريه نفي حکم - اين نظريه ، ديدگاه شيخ انصاري است که «لا» در جملۀ مذکور به معناي نفي جنس ، به کار رفته است ، ولي کلمه «حکم » در تقدير است ؛ بنابراين معناي جمله مذکور اين است که هيچ حکمي در شرع وضع نشده است که موجب ضرر و زيان بندگان شود.
- عمر انسان به عنوان مال است و براساس قاعده اتلاف اگر هدردادن عمر و وقت انساني قابل انتساب به غير باشد، شخص متلف داراي ضمان است و بايد جبران خسارت شود.