چکیده:
حاضران و ناظران و پژوهشگران انقلاب اسلامی به نقش دکتر علی شریعتی در انقلاب ۵۷ واقف هستند. نکته قابل توجه، حضور او در دانشگاه فردوسی مشهد است که شهرت فراگیری برای او رقم زد و رفتهرفته پرتو افکارش منجر به اشاعه اندیشههای اسلامی –انقلابی در میان لایههای مختلف جامعه شد. استخدام او بهعنوان عضو هیات علمی در دانشگاه مشهد نقطه آغاز گسترش آراء وی و مخاطب یافتن آنها در میان طیف گستردهای از جوانان و دانشجویان بود. این نوشتار قصد دارد با استفاده از بیانات افرادی که در دانشگاه فردوسی مشهد حضور او را درک کردهاند، نقش او را در ایجاد تحرک در دانشگاه و جامعه بازنمایی و چگونگی تبدیل شدن او از مدرس دانشگاه به معلم انقلاب را تببین کند.
All researchers of Islamic revolution can confirm the big role of Dr. Ali Shariati in
Islamic revolution of 1978. One of the notable points in this regard is that he was
one of the faculty members of Ferdowsi University of Mashhad and this made him
famous and his Islamic and evolutionary ideas been prevailed among different social
strata. His presence in Ferdowsi University of Mashhad as a faculty member was the
beginning of his ideas among audiences especially the youths and students.
Conducting interviews with people who had been with him in the university, the
study tried to investigate his ideas and his role in creating movements in Iranian
universities and society and how he was accepted as a revolution teacher while he
was a university professor.
خلاصه ماشینی:
او با هَميّت بسياري که در حوزٔە تدريس و تعليم انديشه هاي ديني از خود نشان داد و نيز با راه اندازي تشکّل مذهبي معروفِ شهر مشهد يعني «کانون نشر حقايق اسلامي» به فردي سرشناس ١- شايد دليل اين همه تناقض در قضاوت در اين بوده که او در شرح و بيان نحله هاي فکري مختلف سعي بليغ نشان ميداده است و با اطلاعاتي که داشته چنان به توصيف و موشکافي آن مرام فکري ميپرداخته که اين ظنّ و تصور به وجود ميآمده که او مؤمن به آن آيين و بينش و مسلک بوده است .
دکتر محمدجعفر ياحقي استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي مشهد درباره تأثير کانون نشرحقايق و تعليمات پدر بر دکتر شريعتي ميگويد: «کانون نشر حقايق اسلامي عمدتاً به سردمداري محمدتقي شريعتي (پدر دکتر علي شريعتي) از کانون هاي ميانه رو و پرآوازه اي بود که بسياري از روشنفکران مذهبي به آن رفت و آمد داشتند».
او که همواره ديدگاه منفي نسبت به دکتر شريعتي داشته و از اساس ، نحؤە استخدام او در دانشگاه مشهد را به لحاظ عدم رعايت ضوابط زير سـؤال برده (متيني، ١٣٩٥: ١٠١)، معتقد است : «با استخدام آقاي دکتر علي شريعتي مزيناني در رشتۀ تاريخ دانشکدٔە ادبيات در موارد مختلف ناآراميهايي به وجود آمد و سازمان امنيت در کار ما دخالـت ميکرد.