چکیده:
هدف: لذت بردن از درد و رنج دیگران میتواند به شکل هیجان شادنفرود در اغلب افراد رخ دهد و یا به شکل پایدارتر و عمیقتری در قالب صفت شخصیتی دگرآزاری در بعضی نمایان شود. مطالعه حاضر بررسی روابط ساختاری صفات پنجگانه شخصیتی با دگرآزاری به واسطه گذر از هیجان شادنفرود بود. روش: تعداد 364 نفر از جامعه 24000 نفری دانشجویان دانشگاه تبریز (169 مرد و 167 زن) در سال 1399 با نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آنها به پرسشنامههای میلونIII،NEO-FFI و پرسشنامه سناریویی شادنفرود پاسخ دادند. دادهها با نرمافزارهای SPSS-24و Amos تحلیل شدند. یافتهها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخصهای برازندگی نشان داد که مدل اندازهگیریشده برازش دارد. نتیجهگیری: عامل دلپذیری از میان پنج عامل بزرگ شخصیت با میانجیگری شادنفرود بر روی نشانههای شخصیت دگرآزاری اثر معنیداری دارد. یافتهها در کنار حمایت از مدل فرضی برای نشانههای شخصیت دگرآزار، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این اختلال شخصیت ارائه میدهد. وجه اشتراک سه عامل مدل حاضر، عنصر اجتماعی بودن آنهاست. دلپذیری را میتوان اجتماعیترین عامل شخصیت دانست که بر شادنفرود به عنوان هیجانی اجتماعی و شخصیت دگرآزاری به عنوان تیپ شخصیتی متکی به حضور دیگران، اثرگذار است. یعنی افراد با دلپذیری بالاتر، به دلیل همدلی بیشتر، احتمال کمتری برای تجربه لذت بردن از درد و رنج دیگران خواهند داشت. نتایج حاصل، در درک رفتارهای اجتماعی، خاصه در موقعیتهایی که انتظار همدلی میرود اما رفتارهایی حاکی از دگرآزاری یا لذت بردن از درد و رنج دیگران بروز میکند کاربرد دارد.
Aim: Enjoying the suffering of others can occur in the form of a Schadenfreude in most people, or it can manifest itself in a more stable form: Sadistic personality traits. This study was about the structural relationships between the Big Five and Sadism through the role of Schadenfreude. Method: 364 people from the 24,000-student population of Tabriz University (169 males and 167 females) in 2020 were selected by available sampling. They answered the Milon III, NEO-FFI, and Schadenfreude Scenario Questionnaire. Data were analyzed using SPSS-24 and Amos. Results: Evaluation of the hypothetical research model using fit indices showed that the measured model fits. Conclusion: Agreeableness among the Big Five mediated by Schadenfreude has a significant effect on the symptoms of Sadism. The findings, along with supporting the hypothetical model for the symptoms of Sadistic personality traits, provide a suitable framework for the etiology of this personality disorder. The common denominator of the three factors of the present model is their social element. Agreeableness can be considered as the most social factor of Big Five that affects Schadenfreude as a social emotion and Sadism as a personality type based on the presence of others. That means people with higher Agreeableness are less likely to experience enjoying others suffering because of greater empathy. The results are useful in understanding social behaviors, especially in situations where empathy is expected but behaviors that indicate sadism or enjoyment of the suffering of others occur.
خلاصه ماشینی:
در اين ميان ، دلپذيري از بيشترين حمايت برخوردار است ، به 1 Openness to experience 3 Sadism 2 Dark Tetrad 138 طوري که مطالعات بسياري همبستگي منفي بين دلپذيري و دگرآزاري را بيان کرده اند (باردين و ميشل ، ٢٠١٩؛ بوک و ديگران ، ٢٠١٦؛ فرناندز و اسکارتين ، ٢٠٢١؛ گريتمير، ٢٠١٥؛ مير و اگن ، ٢٠١٧؛ موريس ، مرکلبچ ، اوتگار و ميجر، ٢٠١٧؛ پلوف ، ساکلوفسکه و اسميت ، ٢٠١٧).
بنابراين پرسش هاي بنيادين اين پژوهش آن است که کدام ويژگيهاي شخصيتي در لذت بردن از درد و رنج ديگران موثر است ؟ آيا وجود يا عدم وجود ويژگيهاي زمينه اي خاصي در شخصيت (صفات پنجگانه ) ميتواند وضعيتي ضعيف يا گذرا را که حالت ١(شادنفرود) است تغذيه کرده تا حدي که تنومند گشته و به يک ويژگي اصلي و پايدار به شکل صفت ٢ (شخصيت دگرآزار) تبديل کند؟ بنابراين ، هدف از انجام اين پژوهش ، بررسي اين موضوع است که شادنفرود رابطۀ ميان کدام صفات پنجگانۀ شخصيتي را با بروز صفت شخصيتي دگرآزاري ميتواند ميانجيگري کند؟ به اين ترتيب در مطالعۀ حاضر، فرض بر اين است که بعضي صفات پنجگانه شخصيت ، به واسطۀ هيجان شادنفرود، قادر به پيش بيني ويژگي شخصيتي دگرآزاري خواهند بود.
در واقع ، مطالعه در مورد رابطۀ تفاوت هاي فردي و شادنفرود، به دنبال پاسخ به اين پرسش است که آيا افراد با ويژگيهاي شخصيتي خاصي، بيشتر مستعد تجربه شادنفرود هستند (گرنير، ٢٠١٨).
The roles of invidious[Link] comparisons and deservingness in sympathy and Schadenfreude.