چکیده:
اکتشاف و پیدایش صنعت نفت در مسجدسلیمان و انعقاد قرارداد دارسی در سال 1901 میلادی ، باعث ایجاد تاثیرات عمیق ساختاری در بعد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این منطقه نفت خیز گردید. قرار گرفتن تعداد قابل توجهی از مردم در اقشار نوظهور کارگری و کارمندی شرکت نفت و استفاده از مظار تمدنی غربی، رفاهی،مسکونی،آموزشی و بهداشتی بی سابقه، باعث تغییر اساسی در سبک زندگی مردم این حوزه ی اکتشافی و صنعتی گردید؛ آنجنان که به ناگاه، اجتماعی با ساختار فرهنگ سنتی و بافتار جمعیتی و قشربندی عشیره ای، به واسطه کشف نفت و حضور انگلیسی ها در منطقه، با آخرین دستاورد های علمی و فنی (وجه مادی فرهنگ) و به تبع آن شیوه ی جهان نگری(وجه غیرمادی فرهنگ) غرب مواجه و آشنا شد.تلاش شرکت نفت ایران و انگلیس برای تامین نیروی انسانی و نیاز حیاتی به آن، موجب افزایش مهاجرت به این منطقه شد. فرض اساسی در این نوشتار بر این است که رونق گرفتن صنعت نفت به عنوان عامل تکنولوژیکی جدید، و هم زمان، تفاوت های فرهنگی مهاجران با خرده فرهنگ های متنوع و امتزاج عناصر فرهنگی آنان با هم و نیز بخشی از فرهنگ جدید غربی،زمینه ساز تغییرات اجتماعی مهمی شد که خود،آغازگر فرایند توسعه ی اجتماعی به معنای جامعه شناختی آن بود.
Darcy contact in 1901 B.C and discovery and emersion of the oil industry In masjedsoleiman(MIS) have been cased the profound changes in the structure in this oil area so that , saddenly a very traditional society where the main part of it have been made by Nomads. When west has conferonted due to the discovery of oil and the presence of English in this area wiht the latest scientific eshievements and has been on the way of modernism that Eventually , it has led to the formation of a new class with a new identity known as the Company.Keyworde: oil industry ,social,masjedsoleiman (MIS), Iranian Oil Company, and England.
خلاصه ماشینی:
قرار گرفتن تعداد قابل توجهي از مردم در اقشار نوظهور کارگري و کارمندي شرکت نفت و استفاده از مظار تمدني غربي، رفاهي،مسکوني،آموزشي و بهداشتي بي سابقه ، باعث تغيير اساسي در سبک زندگي مردم اين حوزه ي اکتشافي و صنعتي گرديد؛ آنجنان که به ناگاه ، اجتماعي با ساختار فرهنگ سنتي و بافتار جمعيتي و قشربندي عشيره اي، به واسطه کشف نفت و حضور انگليسي ها در منطقه ، با آخرين دستاورد هاي علمي و فني (وجه مادي فرهنگ ) و به تبع آن شيوه ي جهان نگري(وجه غيرمادي فرهنگ ) غرب مواجه و آشنا شد.
به طور طبيعي ، سعي صاحبان امتياز بر آن بود تا توسعه امکانات رفاهي و ساير تأسيسات مورد نياز پرسنل شرکت را مطابق فرهنگ شهرنشيني و ساختار فرهنگي و اجتماعي خويش که براي جمعيت ساکن و شاغل در منظقه ناآشنا و غريب مينمود، به اجرا درآوردند و به اين ترتيب ، کارکردهاي پنهاني هم مثبت و هم منفي( به تعبير تئوري جامعه شناختي رابرت مرتن )، در مواجهه ي دو فرهنگ متفاوت با عناصري بيگانه از هم و گاه متضاد،منجر به غلبه ي فرهنگ مادي و غيرمادي انگليسيها و در واقع غربيها بر فرهنگ سنتي – عشيرتي بوميان ساکن حوزه ي نفتي شد.
به دليل اينکه کار، پايه ي تشکيل همه چيز بود، در سالهاي ابتدايي تشکيل شرکت نفت ايران و انگليس ، اتحاديه هاي کارگري شکل گرفتند و در سال هاي بعد، منطقه شاهد پيدايش قشر روشنفکر، نويسندگان و هنرمندان در شهرهاي نفتي از جمله مسجدسليمان و آبادان گرديد که همگي مناديان تثبيت هويت جديد در اين شهرها بودند، هويتي که وام گيري از فرهنگ غرب را حتي در بسياري از واژه هاي زبان مادري خود حس ميکرد.