چکیده:
یکی از ابزارهای مهم هر حکومتی جهت بقا و تثبیت جایگاه سیاسی، اجتماعی خود، نهاد آموزش و پرورش است. نهادی که نقشی مهم و اساسی در پی ریزی چارچوب فکری و شخصیت سازی افراد یک جامعه و نوع نگرشهای فرهنگی و تاریخی و... آنان را برعهده دارد. کتب درسی تاریخ مشخص ترین بخش از دروس نظام آموزش و پرورش است که با مسئله هویت ملی و محلی ارتباط دارد. آگاهی از پیشینه تاریخی سرزمین مادری و میراث گذشتگان از طریق این کتب درسی آموزش تاریخ به دانش آموزان قابل انتقال است اما آن چیزی که مورد جای تامل و بحث این مقاله است بیان مقوله جایگاه هویت ملی و تفکیک میان میهن پرستی یا میهن دوستی در مقابل افراط گرایی یا ناسیونالیسم است. با این پیش فرض، معرفی مکتب تاریخ نگاری تاریخ مردم و موضوع لزوم استفاده از این نوع تاریخ نگاری در کتب درسی آموزش و پرورش در ایران بطور ویژه برای اولین بار در این مقاله بررسی و به عموم صاحب نظران رشته آموزش تاریخ و تاریخ نگاری پیشنهاد داده می شود. ایران برخلافِ اکثریتِ قریب به اتفاقِ کشورهای دنیا، یک هویتِ میهنیِ تاریخمند دارد. تاریخی که نامنصفانه، گندزداییشده، گزینشی، دارای پیشفرضهای نژادی، به شدت احساسی و عاطفی در شرح تاریخ جنگها، و آکنده از کینه و نفرت از انسانهایی است که در خارج از دایرهی «ملت» تعریف شدهاند، این مکتب از تاریخنگاری را مکتب تاریخنگاری ملی (Nationalist historiography) است و بررسی از بالا به پایین و با اشراف بر حاکمان است و در برابر آن تاریخنگاری، «تاریخ مردم» (People's history) یا «تاریخ از پایین» (history from below) میباشد. اساس این مکتب، اصالتِ مردم (مردممحوری) است و مورخ میکوشد تا وقایع تاریخی را از منظر مردم به ویژه طبقهی کارگر و طبقهی متوسط ببیند و حوادث و رویدادها را با توجه به تاثیرشان بر زندگی مردم، تحلیل کند، و در قضاوت تاریخی منافعِ مردم را معیار قرار دهد
One of the important tools of any government to maintain and stabilize its political and social position is the institution of education. An institution that has and will play an important and fundamental role in establishing the intellectual framework and characterization of the people of a society and the type of cultural and historical attitudes, etc. History textbooks are the most prominent part of the education system, which deals with the issue of national and local identity. Knowledge of the historical background of the motherland and the heritage of the past can be passed on to students through these history teaching textbooks, but what is worth considering in this article is the expression of the status of national identity and the distinction between patriotism or patriotism versus extremism. It is nationalism. With this premise, the introduction of the doctrine of historiography of people's history and the issue of the need to use this type of historiography in education textbooks in Iran, especially for the first time in this article, has been reviewed and suggested to general experts in the field of history and historiography. Becomes.
Iran, unlike the vast majority of countries in the world, has a historic patriotic identity. A history that is unjust, selective, has racial presuppositions, is highly emotional in describing the history of wars, and is full of resentment and hatred of human beings defined outside the realm of "nation."
This doctrine of historiography is the doctrine of nationalist historiography and is a top-down, aristocratic study of rulers. In contrast, historiography is called "People's history" or "history from below" is. The basis of this doctrine is the originality of the people (people-centered) and the historian tries to see historical events from the perspective of the people, especially the working class and the middle class, and analyzes events according to their impact on people's lives, and in historical judgment of people's interests. To benchmark.
خلاصه ماشینی:
تاريخي که نامنصفانه ، گندزداييشده ، گزينشي، داراي پيش فرض هاي نژادي، به شدت احساسي و عاطفي در شرح تاريخ جنگ ها، و آکنده از کينه و نفرت از انسان هايي است که در خارج از دايره ي «ملت » تعريف شده اند، اين مکتب از تاريخ نگاري را مکتب تاريخ نگاري ملي (Nationalist historiography) است و بررسي از بالا به پايين و با اشراف بر حاکمان است و در برابر آن تاريخ نگاري، «تاريخ مردم » (People's history) يا «تاريخ از پايين » (history from below) ميباشد.
تاريخي که نامنصفانه ، گندزداييشده ، گزينشي، داراي پيش فرض هاي نژادي، به شدت احساسي و عاطفي در شرح تاريخ جنگ ها، و آکنده از کينه و نفرت از انسان هايي است که در خارج از دايره ي «ملت » تعريف شده اند، به ويژه آن هايي که از نظر نويسندگان اين تاريخ ها، «دشمنان ملي» هستند.
براي نمونه ، در کتاب هاي درسي تاريخ در زمان نظام بعثي عراق ، گفته ميشود که از ابتداي تاريخ تا قرن بيستم ، فارس ها همواره دشمنان بزرگ ملت عرب بوده اند و اين دشمني، ذاتي بوده و همواره خواهد بود.
اين شاخصه ها را براي «تاريخ مردم ايران » بشناسيم : ١-در برابر ايده ي ملت : مردم ، انسان هايي بوده اند با تبارها و زبان هاي مختلف که در پهنه ي وسيع ايران که مفهومي غير قابل تقليل به مرزهاي زير سلطه ي حکومت دارد (بر اين تعريف از ايران تاکيد بسيار ميشود)، زندگي کرده اند.