چکیده:
هرچند گرایش به عرفان یکی از جذابترین گرایشات معنوی است که در میان ادیان توحیدی از جایگاه خاصی برخوردار است؛ اما، پیوند آن با سایر حوزههای اجتماعی از جمله سیاست، یکی از مسائل مورد توجه متفکران مسلمان از جمله امام خمینی است که تاثیر اندیشهی عرفانی ایشان در ابعاد مختلف سیاسی انقلاب شکوهمند اسلامی، نزد پژوهشگران این حوزه مورد اتفاق نظر است. اندیشه ایشان برخاسته از نگاه توحیدی و پیوند بین عرفان و سیاست شکل گرفته و تدبیر امور سیاسی جامعه را براساس مراتب توحید و در سایه تکلیف گرایی و رضایت و خشنودی خداوند می بیند. از دیدگاه سیاسی امام (ره) سعادت محوری، سیاست آرمانی جامعه ی توحیدی است که جز در پرتو یک حکومت الهی امکان پذیر نمی باشد به همین خاطر، زندگی دنیوی و تنظیم امور سیاسی و اجتماعی بر اساس نظام توحیدی و قرب الهی و تربیت معنوی انسان طراحی و برنامه ریزی شده، بنابراین عرفان و سیاست دو مرتبه از ساحت یک حقیقت اند.در این جستار با رویکرد توصیفی – تحلیلی پس از بررسی تحلیلی مفهوم عرفان و سیاست و پیوندآن دو، به بررسی مولفه های همگرایی عرفان و سیاست امام خمینی از جمله:توحید محوری، آزادی،تکلیف گرایی و رضای الهی پرداخته شده است.
The purpose of the present study is to review components effective on the convergence of mysticism and
politics in the monotheistic idea of Imam Khomeyni. In this regard and using a descriptive-analytic method,
the convergence of mysticism and politics in the view of Imam Khomeyni as well as its effective features
including monotheism, deontology, and satisfaction were specified. The results show that Imam Khomeyni
as a mystic who revived genuine Islam by the exalted instructions of religion, the Qur’an, and tradition of
Ahl al-Bayt (AS) could extend mysticism from a theoretical and individual to a practical and social domain.
As a true mystic, he attempted until the last moment of his life to deal with spiritual enlightenment and
awakening of people so that both he himself and others could take steps towards God. What is important in
mysticism is isolation from the material world and not from people and service to them. Imam Khomeini
transformed traditional mysticism by a new interpretation of Mulla Sadra’s Asfar Arba’ah (Four Spiritual
Journeys) to make a correlation between mysticism and social/political management. This issue challenged
and criticized the self-indulgence of some so-called mystics
خلاصه ماشینی:
با نگاهي اجمالي به آثار امام خميني و قرائت خاص ايشان از اصل حاکميت توحيد و بسط آن به تمامي جوانب فردي و اجتماعي انسان ، اين نکته آشکار ميگردد که زيرساخت هاي انديشه حکومت جمهوري اسلامي و به فعليت رساندن بعد سياسي - اجتماعي دين ، ريشه در نگرش هاي عرفاني و توحيدي ايشان دارد.
امام خميني نيز آموزه هاي عرفاني را ابزاري براي خيزش و جهش انقلاب دروني و بيروني فرد و جامعه اسلامي دانسته و آن را در خدمت نهضت و حريت و عدالت خواهي جامعه به کار ميگيرد (جوادي آملي، ۱۳۹۰: ص ۱۳۶) بر اين اساس امام خميني همواره از سياست اخلاقي و معنوي دفاع کرده وآن را ابزاري براي متحول ساختن انسان معرفي ميکند، که تحقق آن در گرو اخلاص و پيروي از رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار(ع ) است (فوزي، ۱۳۹۳: ص ۸۳).
آثار مهمي همچون شرح دعاي سحر، مصباح الهدايه الي الخلافة و الولاية ، التعليقه علي الفوائد الرضوية ، تعليقه بر شرح فصوص الحکم و مصباح الانس و شرح چهل حديث ، گواه اين مطلب است که ايشان ، نتيجه عملي دعوت به توحيد را حضور و حاکميت انبياي الهي در جامعه براي کسب معرفت و شناخت خداوند ميداند و در اين زمينه ميفرمايد: «آرمان اصلي وحي، اين بوده است که براي بشر معرفت ايجاد کند و تمام مقاصد ّ انبياء، برگشتش به يک کلمه بوده و آن معرفت الله است » (امام خميني، ۱۳۷۸: ج ۲، ص ۲).