چکیده:
برای ایجاد و بنای یک قصه یا داستان، ابتدا باید طرح و نقشهای کلی از آن درنظر داشت؛ سپس سایر جزئیات داستان در قالب طرحی از پیش تعیین شده، قرار داده میشوند، که پیرنگ نامیده میشود. پیرنگ از عناصر مهم و سازندۀ داستان است که بر چرایی داستان و وجود روابط علی و معلولی بین حوادث آن تأکید دارد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر آن است تا عناصر پیرنگ را در دو داستان شعری «مصرع بلبل» ابراهیم طوقان و «گلوبلبل» فریدون مشیری بررسی و تجزیهوتحلیل کرده و اثبات نماید که پیرنگ قوی و منسجم موجود در این اشعار، تأثیر زیادی در اوجگیری و عدم یکنواختی داستان دارد. شروع زیرکانه و سؤالبرانگیز داستان، استفادۀ بهموقع از گرههای موجود و در پی آن ایجاد کشمکش و در نهایت گرهگشایی، موجب میگردد مخاطب سیری منظم و منسجم را در روند داستان احساس کند و هیچ گره و مسئلهای بیپاسخ گذاشته نشود. ضمن اینکه شخصیت و زاویۀ دید تأثیر بسزایی بر پیرنگ دارد، زیرا دانای کُل بودن راوی و دادن اطلاعات ناقص و سرنخهایی از وقایع پیش رو از جانب او، موجب میگردد اطلاعاتی که فرای دانستههای شخصیت، به مخاطب میدهد، مخاطب را در مقایسه با شخصیتهای داستان، دچار تعلیق بیشتری کند.
لخلق القصه، علینا ان نتمتع بخطه عامه وان نجعل التفاصیل الاخری لها من ضمن هذه الخطه التی حددت سابقا وتسمی الحبکه. تعد الحبکه من العناصر الهامه والبناءه لکل قصه وتترکز علی العلاقات السببیه بین احداث القصه. یستهدف هذا البحث تحلیل عناصر الحبکه فی قصه «مصرع البلبل» الشعریه لابراهیم طوقان و«گلوبلبل» لفریدون مشیری، مستعینا بالمنهج التحلیلی-الوصفی ویرید ان یثبت ان الحبکه الکامنه فی هذه الاشعار، لها تاثیر کبیر فی ذروه القصه وعدم رتابتها. من جانب اخر، البدایه الذکیه والمثیره للسوال واستخدام العقده فی القصه فی وقتها المحدد ثم خلق الصراع ونهایه حل العقده، جعلت المخاطب یشعر ان القصه تمتلک مسارا منطقیا وترد علی اسيلته جمیعها. اضافه الی هذا، ان الشخصیه والرویه السردیه لهما تاثیر کبیر فی الحبکه، لان الراوی یکون ساردا علی ما یعطی معلومات غیرکافیه وکثیره من احداث المستقبل للقاري، فمن هذا المنطلق، یجعل القاري اکثر مصابا بالتعلیق مقارنا مع الشخصیات الاخری.
To create and build a short or long story, must first draw a sketch and then put the rest of the details of the story into a predetermined plot.This design or plan is called plot.The plot is one of the most important and constructive elements of the story that emphasizes the argument of the story and the causation between its events.This descriptive-analytic study aims to analyze the plot of the story in the two poem stories “Masra’e Bolbol” by Ebrahim Toqan and “Gol & Bolbol” by Fereydoon Moshiri and to prove that the strong and coherent plot in the story which are present in these poems, has a huge impact on the climax and lack of uniformity of the story.The subtle and questionable start of the story, the timely use of existing complications, and the subsequent conflict, and ultimately the solving of the complications, make the audience feel a regular and coherent line in the story and there is no complication and issue left unsolved.the character and viewing angle have a huge impact on the plot, because third person narration and the incomplete information and clues of events ahead of him which happened by himself , gives information that are beyond the knowledge of the character to the audience and make the audience more hang up in contrast with the character of the story.