چکیده:
مارتین لینگز، متولد 1909م در انگلستان، از معدود خاورپژوهانی است که از مسیحیت به اسلام تغییر آیین داده و آثاری در حوزة مسائل اسلامی پدید آورده است. یکی از آنها کتابی است با عنوان «محمد بر پایة کهنترین منابع». گرچه وی در این کتاب گزارشی نسبتا جامع از زندگی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله ارائه داده، اما روش تاریخنگاری وی، با معیارهای پژوهش تاریخی منطبق نیست. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل تاریخی، روش تاریخنگاری مولف با بررسی موردی «مسئله ایمان ابوطالب» بررسی شده تا اشکالات کتاب در این زمینه مطرح شود و تصویر شفافتری از موضوع بحث به مخاطبان ارائه گردد.
گزینش بدون ارائة منطق، بیتوجهی به تمامی گزارهها و شواهد، تحمیل پیشفرضها بر تاریخ و بیتوجهی به تمامی منابع، از جمله اشکالات روشی بر تاریخنگاری مارتین لینگز است که نتیجة آن معرفی چهرهای بیایمان از حضرت ابوطالب علیه السلام است. درحالیکه بررسی تمامی منابع، گزارهها و شواهد، ادله و شواهد بسیاری را مبنی بر ایمان ابوطالب علیه السلام آشکار میکند.
Martin Lings, born in 1909 in England, was one of the few orientalists to
convert from Christianity to Islam and to work on Islamic issues. One of them
is the book "Muhammad based on the oldest sources". Although in this book he
presents a relatively comprehensive account of the life of the Prophet
Khatamah, his method of historiography does not meet the criteria of historical
research. This study, by using the method of historical analysis, the author's
method of historiography is examined by a case study of "the issue of
Aboutaleb faith" in order to raise the book's shortcomings in this regard and
provide a clearer picture of the topic of discussion to the audience. Some
problems of Martin Lings' historiography are choice without presentation of
logic, disregard for all propositions and evidence, imposition of presuppositions
on history, and disregard for all sources that result in the introduction of
unbelieving figures from Abu Talib. While examining all the sources,
propositions, and pieces of evidence, it reveals many pieces of evidence and
proof about Abu Talib's faith.
خلاصه ماشینی:
سؤالی که این پژوهش بهدنبال دستیابی به پاسخ آن است، این است که مارتین لینگز با چه شیوة تاریخنگاری مسئلۀ ایمان ابوطالب را بررسی کرده و صورت اصلی این مسئله در منابع تاریخی و حدیثی، چگونه ترسیم شده است؟ فرضیهای که در نگاه ابتدایی و کلی میتوان در پاسخ به سؤال یادشده مطرح کرد، این است که این کتاب در حوزة تاریخ نگارش یافته و نویسنده بایستی در خوانش مسئله موردنظر، از معیارهای روش تاریخی پیروی میکرد؛ اما تصویرسازی وی از موضوع بحث، گزینشی، ناقص، همراه با کتمان برخی گزارهها و شواهد و نادیدهانگاری برخی منابع بوده و در نقل این مسئله، از بایستههای روش تاریخی فاصله گرفته است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل تاریخی سعی دارد با بررسی تمامی گزارهها و شواهد تاریخی مربوط به مسئله یادشده، به پاسخ تفصیلی سؤال فوق دست یابد تا از این رهگذر، تصویری جامع و منطبق با منابع مربوطه از موضوع بحث ارائه کند؛ اما پیش از تبیین معيارهای روش تاریخنگاری و نقد شیوة تاریخنگاری مؤلف، لازم است مارتین لینگز و کتاب او به اختصار معرفی شوند.
با توجه به معیارهای فوق، بهروشنی میتوان گفت که گزارش مارتین لینگز از مسئلۀ ایمان ابوطالب(، با این دسته از معیارها منطبق نیست؛ زیرا وی در مقام ارائة گزارش، برخی گزارشها را گزینش و برخی دیگر را نادیده انگاشته؛ اما معیار گزینش را مشخص نکرده است؛ از سوی دیگر، سعی وافر به خرج داده است تا برخی گزارشهایی را که نشانگر ایمان ابوطالب( بودهاند، کتمان کند؛ وی همچنین از این طریق پیشفرضها و تعصبات مذهبی خود را بر تاریخ تحمیل نموده؛ و از سوی چهارم، گزارشهای خود را فقط به چند منبع تاریخی و حدیثی محدود کرده است.