چکیده:
پژوهش حاضر تحت عنوان: «زیر و زبر» و «ویرانی» در فرهنگ سرودههای جلالالدین محمد بلخی (رومی)، در نظر دارد تا از میان رمزها و اصطلاحات عرفانی مولانا (در مثنوی و دیوان کبیر)، با شیوه تحلیلی ـ توصیفی، دو اصطلاح مکرر و برجسته یعنی «زیر و زبر» و «ویرانی» را بررسی کرده و از این طریق ضمن گرهگشایی از معنی یا معنائی این دو اصطلاح، مفهوم ابیات وابسته را نیز برای خواننده تبیین نماید. آنچه از این جست و جو به دست میآید عبارت از آن است که: واژگان یاد شده در اشعار مولوی مفهوم نمادین داشته و بایستی ذیل لغات و تعبیرات عرفانی- شهودی، مورد توجه و مطالعه قرار گیرند. همچنین این دو اصطلاح، که اولی بیانگر سرآغاز یک انقلاب درونی، در راستای از بین بردن اوصاف خاکی و بشری، و دومی تجلی پیدایی حیاتی دوباره و سراسر معنوی است، لازم و ملزوم یکدیگر بوده و به تنهایی باعث رشد و تعالی روحی و شخصیتی نمیگردند، ضمن این که گاه پیش میآید که سالک در مرحله «زیر و زبر» مانده و توفیق رهیابی به مرحله «ویرانی» را پیدا نمیکند.
The present study entitled: "Transformation" and "Destruction" in Jalaludin Mohammad Balkhi’s (Rumi) Poetry intends to analyze two of the most common and prominent mystical terms that are "transformation" and “destruction”, in his Masnavi and Divan Kabir, through untying the meanings of these two terms. It also intends to explain the meaning of pieces of verse that are related to these two themes to the reader. What is concluded from this study is that the mentioned terms have symbolic meanings in Rumi's poems and should be studied with regard to their intuitive and mystical senses and interpretations thereof. These two terms, the first of which indicating the beginning of an internal revolution in order to destroy the earthly and human characteristics, and the latter the manifestation of a vital and spiritual life, are essential to the poet’s thought and they are interdependent. It is found that these two states do not necessarily lead to spiritual and personal growth and excellence separately; while sometimes it happens that the seeker of spiritual or mystical truth remains in the stage of "Transformation" and doesn't succeed in reaching the stage of "Destruction".
خلاصه ماشینی:
نويسندگان اين مقاله کوشيده اند، با شيوه اي تحليلي ـ توصيفي، نخست به تعريف و تبيـين رمز و اصطلاح و بيان جايگاه آن در ادبيات عرفاني فارسي پرداختـه ، و پـس از آن داسـتان زير و زبر شدن مولوي در برخورد با شمس تبريزي را مرور کرده ، آنگاه وارد مبحث اصـلي شده و معنا و مفهوم دو مقولۀ مرتبط اما منفک از هم يعنـي زيـر و زبـر و ويرانـي را مـورد توجه قرار داده و ضمن وارسي چگونگي ارتباطات ميان آن دو، به بيان تفاوت ها و تمايزات احتمالي با استناد به مثنوي و ديوان کبير ميپردازد.
(١٣٧٣: ١٧) ناگفته نبايد گذاشت که احوال عارفان ـ آنچنـان کـه در تعريـف و تحليـل دو اصـطلاح يعني «زير و زبر» و «ويراني» از مولانا خواهيم ديد ـ بنا به دلايـل متعـدد درخـور توجـه و تأمل بسيار بوده و با احوالي که بر اثر «تلقين » يا «هيپنوتيسـم » بـه دسـت مـيآيـد متفـاوت است ، چرا که اين حالات صاحبان خود را به سوي دنياي پـر رمـز و راز اسـرار کشـانده و مسأله يا مشکلي فلسفي را بر آنان فاش ميگرداند؛ اتفاقي کـه در خـواب هـاي مصـنوعي و مواردي از اين دست هيچگاه قابل تصور نيست : «در هنگام عروض اين احوال ، قدرت اراده از عارف سلب ميشود و با اين همه ، چون اين حالت جريان عادي حيات نفسـاني را قطـع نميکند ياد آن همچنان در خاطر ميماند و از همـين جـا بـا احـوالي کـه بـر اثـر تلقـين و هيپنوتيسم حاصل ميشود تفاوت پيدا ميکند و از آن احوال متمايز ميگردد.