چکیده:
اقتصاد آمریکا یک نظام سرمایهداری است و تحلیل سیستماتیک اقتصاد این کشور، فارغ از تحلیل نظام سرمایهداری امکانپذیر نیست. هدف اصلی این مقاله بررسی ویژگیهای خاص نظام سرمایهداری در تطبیق با مؤلفههای اقتصاد کلان آمریکاست و نیز پاسخ به این سؤال که آیا میتوان با توجه به ماهیتهای ذاتی نظام سرمایهداری، احتضار این نظام و افول اقتصاد آمریکا را نتیجه گرفت؟ نتایج تحقیق دلالت بر آن دارد که از بُعد شاخصهای کلان اقتصادی، تکیه بر سرمایهداری لیبرال باعث شده اقتصاد آمریکا مسیر رشد خود را استمرار دهد، اما از ابعاد مختلفی نیز دچار افول نسبتاً شدیدی شده است. کاهش سهم اقتصاد آمریکا از تولید جهانی از 21 درصد به 15 درصد و قدرت گرفتن رقبای این کشور مانند چین با تصاحب سهم 17 درصدی در سال 2019، از دست دادن رتبه یک اقتصادی جهان و واگذاری آن به چین از سال 2016، افزایش نابرابریهای اقتصادی و نیز چرخههای تجاری بحرانزا که از هر ده سال رخ میدهد، اقتصاد آمریکا را در معرض تهدیدات جدی و افول نسبتاً شدیدی قرار داده است. بدون تردید افول قدرت اقتصادی آمریکا امری تحقق یافته است و استمرار این روند در سالهای آتی اقتصاد آمریکا را در وضع نامناسبتری قرار خواهد داد. از طرفی با افزایش نابرابریها و ذات بحرانزای نظام سرمایهداری و وقوع بحرانهای پیدرپی، فروپاشی اقتصاد آمریکا هرچند محتمل است، اما زمان دقیقی برای آن قابلتصور نیست و دخالت عامل انسانی در اقتصاد، همانند دولت میتواند این امر را دچار تسریع، تأخیر یا اصلاً نجاتدهنده باشد.
A strong and integrated economic system is a combination ofcoordinated components of hard and soft power. Relying solely on military power and hard power and ignoring human capital and mobilizing the masses as soft power, causes the gradual decline of the system. Despite being the world's largest economy with $ 21 trillion and the largest military spending in the world ($ 732 billion), the United States ranks seventh in the world in terms of per capita income ($ 65,000) and has a Gini coefficient (Income distribution index) of 0.852 and indicates a highly unequal distribution of income and wealth. The income gap between white and black households is also widening sharply. The racism perception index (zero to one) in the United States was reported at 5.18 out of 76 countries, ranking it 13th. These stylized facts indicate a positive relationship between increasing military spending and increasing poverty and injustice in American society. This study, with the help of time series data from the period 1970-1970, shows that with increasing military spending and inciting war, inequality and the poverty-rich gap in the United States is increasing.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلي اين مقاله بررسي ويژگيهاي خاص نظام سرمايه داري در تطبيـق بـا مؤلفـه هـاي اقتصـاد کلان آمريکاست و نيز پاسخ به اين سؤال که آيا ميتوان با توجه به ماهيت هاي ذاتي نظـام سـرمايه داري، احتضـار ايـن نظام و افول اقتصاد آمريکا را نتيجه گرفت ؟ نتايج تحقيق دلالت بر آن دارد که از بعد شاخص هاي کلان اقتصادي، تکيـه بر سرمايه داري ليبرال باعث شده اقتصاد آمريکا مسير رشد خود را استمرار دهد، اما از ابعـاد مختلفـي نيـز دچـار افـول نسبتا شديدي شده است .
کاهش سهم اقتصاد آمريکا از توليد جهاني از ٢١ درصد به ١٥ درصد و قدرت گرفتن رقبـاي اين کشور مانند چين با تصاحب سهم ١٧ درصدي در سال ٢٠١٩، از دست دادن رتبه يک اقتصادي جهان و واگـذاري آن به چين از سال ٢٠١٦، افزايش نابرابريهاي اقتصادي و نيـز چرخـه هـاي تجـاري بحـران زا کـه از هـر ده سـال رخ ميدهد، اقتصاد آمريکا را در معرض تهديدات جدي و افول نسبتا شديدي قرار داده است .
تحليل داده هاي بانک جهاني در نمودار پنج نشان ميدهد درحاليکه تا سال ٢٠١٦ آمريکا بالاترين سهم از توليد ناخالص جهان را به خود اختصاص داده ، از سال ٢٠١٦ به بعد، اين جايگاه در اختيار چين قرار گرفته است و چينيها با اختلافي قابل توجه و سرعتي بالا به قدرت بلامنازع اقتصـادي دنيـا تبـديل شده اند.