چکیده:
یکی از روایاتی که دستاویز منکران مهدویت قرار گرفته حدیث جعلی «لا مهدی الّا عیسی بن مریم» است، این روایت علاوه بر نقدهای جدی سندی و محتوایی، دارای خاستگاه جعل نیز هست، این مفهوم اولین بار توسط معاویه در هنگام گفتگو با بنیهاشم و در توجیه حکومت خود و خاندانش مطرح گردید و با اثرگذاری باند اموی بر مکاتب حدیثی، و براساس این تفکر، حدیثی جعل گردیده و به منابع روایی راه یافت؛ مقاله حاضر در پی اثبات جعلی بودن روایت و بررسی زمینهها و انگیزههای جعل آن است و با روش کتابخانهای در گردآوری مطالب و با شیوه تحلیل محتوا، در پی انجام این مهم است؛ و با بررسی خاستگاه جعل، مجعول بودن این حدیث را به اثبات رساند و همچنین به این نتیجه رسید که عداوت با راه حق و خط ولایت، جلوگیری از قیامهای آزادیخواهانه، تعصب جاهلی و قومیتگرایی و از بین بردن افتخارات قوم بنیهاشم، و تقرّب به مسیحیت و روم، از زمینهها و انگیزههای جعل این حدیث هستند.
One of the narrations that has been used as a pretext for the deniers of Mahdaviat is the false hadith " There is no Mahdi except Jesus son of Mary ". This narration, in addition to serious critiques of documents and content, also has the origin of forgery. This concept was first introduced by Mu'awiyah during a conversation with Bani Hashim to justify his rule and that of his family And with the influence of the Umayyad gang on hadith schools, and based on this thinking, a hadith was forged and found its way to narrative sources. The present article seeks to prove the falsity of the narrative and to examine the grounds and motives for its falsification and it seeks to do this with the library collection method and the content analysis method and by examining the origin of forgery, he proved the falsity of this hadith. It was also concluded that enmity with the right path of the province, prevention of liberation uprisings, ignorance and ethnocentrism and destroying the honors of the Bani Hashim people, and rapprochement with Christianity and Rome, are among the grounds and motives. are the forgeries of this hadith.
خلاصه ماشینی:
اعتبارسنجی روایت و اثبات جعلی بودن حدیث این حدیث به تصریح علمای اهلسنت، خبری ضعیف و غیرقابل اعتماد است و به خاطر ضعف سند و ضعف مضمون، قابل پذیرش نیست؛ از نظر سند، محمدبن خالد جَنَدی در هرسه طریق این روایت حضور دارد و وی به گفته علمای رجال اهلسنت، قابل اعتماد نیست (المزی، 1413ق: ج25، 148؛ ذهبی، 1407ق: ج13، 363؛ همو، بیتا(ب): ج2، 527-528؛ ابنحجر، 1415ق: ج2، 71؛ قرطبی، 1405ق: ج8، 121-122؛ ابنعساكر، 1415ق: ج47، 518) تنها یک گزارش از توثیق این شخص توسط ابن معین به دست آمده که خود متن توثیق شاهد بیاعتباری آن است، زیرا آبری در کتاب مناقب شافعی به واسطه از یونس بن عبدالاعلی گزارش میکند که مرد میانسالی نزد من آمد و از من پرسید: از محمدبن خالد چیزی میدانی؟ گفتم: خیر.
وجود روایات متواتر متعارض در مقابل این حدیث جعلی که مهدی( را منحصر در عیسی بن مریم( میکند، روایات بسیاری داریم که مهدی را از اهلبیت پیامبر( و از فرزندان حضرت زهرا( میدانند و به خاطر وجود همین روایات متواتر بسیاری از علمای اهلسنت در مقابل این حدیث جعلی موضع گرفتهاند و آن را ناسازگار با روایات مهدویت میدانند (المزی، 1413ق: ج25، 149؛ ابنعساكر، 1415ق: ج47، 518؛ ابنحجر، 1404ق: ج9، 126؛ قرطبی، 1405ق: ج8، 121-122؛ ذهبی، 1413ق: ج10، 67، ج12، 348-351؛ قرطبی، 1405ق: ج8، 121-122؛ قندوزی، 1416ق: ج3، 264-265؛ مقدسی شافعی، 1399ق: 8؛ بستوی، 1420ق(الف): 102-104؛ كورانی عاملی، 1411ق: ج1، 566-567؛ مؤسسة آلالبیت، 1416ق: 43، 66) و حتی خود ابنماجه که اولین نقلکننده این حدیث مجعول است در کتابش روایاتی با مضمون مخالف نقل کرده است و اعتراف دارد که مهدی از اهلبیت( است (ابنماجه قزوینی، بیتا: ج2، 1366- 1367)، و از بنی عبدالمطلب است.