چکیده:
سیاق از مسائل زمینهساز برای فهم قرآن کریم است. استنباط از آیات قرآن بدون لحاظ سیاق، ممکن است مفسر را از دستیابی به مراد واقعی خداوند باز دارد. با این حال مشاهده میشود در کتب فقهی، برخی احکام از بخشهایی از آیات بدون لحاظ قبل و بعد استنباط شده و این پندار در ذهن خواننده متبادر میشود که گویا فقها سیاق را حجت نمیدانند یا از آن غفلت دارند. نوشتار پیشرو با هدف تحلیل همین مسأله، با محوریت بررسی مرسله حماد، با روش توصیفی– تحلیلی سامان یافته است. در این مرسله، امام کاظم (ع) با استناد به قسمتِ «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ» آیه 5 سوره احزاب، تعلق خمس را به کسانی که از طرف مادر به بنیهاشم منتسب هستند، رد مینماید. ظاهر سخن امام این پندار را در ذهن بهوجود میآورد که در این استدلال، تناسب حکم و موضوع رعایت نشده و به سیاق آیه بیتوجهی شده است. بعد از بررسی شش راه حل در تبیین نظر امام، یافتههای پژوهش در راه حل هفتم نشان میدهد که انتساب موجود در عبارت «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ»، علاوه بر اینکه شامل انتساب به پدر واقعی میشود، شامل انتساب به قبایل نیز میشود و استشهاد امام به این آیه از جهت انتساب به قبیله بوده است. بر اساس این تحلیل، استنباط امام خارج از سیاق نیست.
Context is one of the issues for Underlie the Holy Quran. Inferring from the verses of the Qur'an, regardless of the context, may prevent the commentator from achieving the true purpose of God. However, it can be seen that in jurisprudential books, some rulings have been deduced from parts of the verses without considering before and after and the idea arises in the mind of the reader that it seems that the jurists do not accept the context or neglect it.The present article has been organized with the aim of analyzing the same issue with the focus on the study of Hammad's morsale by descriptive-analytical method. In this morsale, Imam Kadhim (as) with reference to the part ""ادعوهم لابايهم The Aye rejects the belonging of khums to those who are attributed to Bani Hashem by their mother. the findings of the research in the seventh solution show that the attribution in the phrase "ادعوهم لابايهم " not only includes attribution to the real father, but also attribution to tribes. And the Imam's argument to this verse has been in terms of attribution to the tribe. According to this analysis, the Imam's inference is not out of context.
خلاصه ماشینی:
امّا وقتي روايتي از امام معصوم وارد مي شود (عياشي، ١٣٨٠: ٣١٩/١) و معناي ديگر از «المساجِد» را بيان مي کند که مخالف با اصول ادبي نيست ، نمي توان گفت اين معنا مخالف با سياق آيه است ؛ چون برخي از روايات در صدد تبيين معاني لغات قرآن هستند و مي توان گفت در اينجا امام خواسته توسعه معنايي به آيه داده و ذهن مردم را که در معناي متبادر آن کلمه قفل شده است ، به سوي معاني ديگر سوق دهد.
تحليل استشهاد امام کاظم به عبارت «ادْعوهمْ لآبائهم ْ» هرچند تمام اقسام چهارگانه پيش گفته نيازمند کنکاش و تحليل دقيق است و بايد در نوشته مستقلي مورد بررسي قرار گيرد، امّا قسم سوم به خاطر عدم تناسب حکم استنباط شده با سياق آيه ، بدون اينکه تبايني ميان آن دو باشد، حساسيت ويژه اي دارد و نيازمند بررسي دقيق تري است .
در مرسله حمادبن عيسي نيز که امام موسي کاظم از اين بخش آيه ٥ احزاب (ادعُوهُم لآبائِهم ) استشهاد آورده ، ناظر به مسأله تمييز قبايل است ؛ هرچند سياق آيه در مورد پسرخواندگي و احکامي است که به آن بار مي شود، و مردم را از بار کردن احکام شرعيِ مربوط به پسر واقعي نسبت به پسرخوانده باز مي دارد.
امّا اگر علاوه بر غرض اول ، غرض دوم را نيز لحاظ کنيم ، کلمه «لآبائِهم » خصوصيت دارد و اين غرض از کلمه «ادعُوهُم » فهميده مي شود و التفات به علت استفاده کردن از اين کلمه در آيه به جاي کلمه «انسبوهم »، به برکت سخن امام کاظم ايجاد شده است .