چکیده:
پرسش از معنای زندگی و جستوجو از علّتهای انگیزهبخش زندگی، از مسائلی بوده که همواره ذهن بشر بدان معطوف و مشغول بوده است. ویل دورانت فیلسوف و مورّخ آمریکایی قرن نوزده و بیستم میلادی از جمله اشخاصی است که درصدد پاسخ به این مسئله برآمده، کتابی در این زمینه نگاشته و بخشی از آرای اندیشمندان و افراد را با تفکّرات متفاوت در آن آورده است. علامه جعفری نیز از اندیشمندان و فیلسوفان معاصر اسلامی با مبانی اسلامی و توحیدی خود در این باره نظراتی را مطرح نموده است. این نوشتار با بررسی نظر ویل دورانت و علامه جعفری دربارۀ معنای زندگی بر اساس مبانی انسانشناختی آنها دریافته است که دورانت با نگاه مادّی که به زندگی انسان دارد، زندگی او را نیز تنها از بعد مادّی معنا میکند؛ هرچند بهطورکامل و صریح دین را از دایرۀ معنابخشی زندگی حذف نمینماید و حتّی احتمال تأثیر آن را بیان میکند، امّا در نتیجه کلی، همین روال زندگی مادّی و معمول و برآورده شدن نیازهای مادّی بشری را کافی میداند. در مقابل، علامه جعفری با مبانی انسانشناسانه اسلامی و با نگاه توحیدی، ساحت انسان را منحصر به بعد مادّی نمیداند و بُعد دیگری ورای مادّه و دنیا لحاظ میکند. بر همین اساس، معنایی که برای زندگی انسان ارائه میدهد، متعالی و کمالجویانه است. آنچه میتوان بهعنوان نقطه اشتراک علامه و دورانت اشاره کرد، مختار بودن، وسعتپذیری علم و جز از کل بودن انسان در نظام هستی است که این نگاه به معنایی که به زندگی انسان میدهد، اثرگذار است.
خلاصه ماشینی:
اين نوشتار با بررسي نظر ويل دورانت و علامه جعفري دربارٔە معناي زندگي بر اساس مباني انسان شناختي آن ها دريافته است که دورانت با نگاه ماي که به دزندگي انسان دارد، زندگي او را نيز تنها از بعد مادي معنا ميکند؛ هرچند به طورکامل و صريح دين را از دايرٔە معنابخشي زندگي حذف نمي نمايد و حتي احتمال تأثير آن را بيان ميکند، اما در نتيجه کلي ، همين روال زندگي مادي و معمول و برآورده شدن نيازهاي مادي بشري را کافي مي داند.
اين سردرگمي به علت حذف بعد معنوي زندگي است ؛ ١٣ ١٣نقد و بررسي ديدگاه ناصر القفاري درباره پيدايش چرا که معناي وسيع تر زندگي با توجه به بعد روحاني آن ، نمود مييابد و براي يافتن معناي بيمارگونه در درون آدمي را مانعي ميداند که انسان را در مورد پرسش از دين و ضرورت آن در زندگي انسان و کسب معرفت در زمينه خود، خدا، جامعه و جهان باز ميدارد (رک: جعفري، ۱۳۹۷: ۱۳۰)؛ حال آن که زندگي طبيعي الهي از نگاه علامه جعفري اين است که همان گونه که در زندگي طبيعي مشاهده ميشود، افراد انساني در عرصۀ طبيعت و قوانين آن به وجود ميآيند، به حيات خود ادامه ميدهند، بر مبناي قواي جسماني و نيروهاي مغزي و رواني خود، زندگي فردي و اجتماعي خود را تأمين مينمايند و نيازهاي اين زندگي را با تلاش در بهره برداري از طبيعت و هم نوعان خود مرتفع ميسازند، در عين حال ، با حکم بديهي عقل و وجدان که بايد اين زندگي بر مباني اصول قابل قبول تنظيم شود و براي وصول به هدف اعلاي آن که ورود در جاذبه کمال اعلي است ، از اصول صحيح تبعيت نمايند، دخالت عامل الهي ضرورت پيدا ميکند و بدون دخالت عامل الهي که در آيه )انا لله و انا إليه راجعون ( آمده است ، امکان پذير نيست ؛ همچنين بدون دخالت عامل الهي، هيچ قاعده و قانوني نميتواند پاسخ گوي مسائل اصلي انساني در ارتباطات چهارگانه باشد (۱.