چکیده:
مقالهی حاضر در پی شناسایی مولفهها و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی ارتباط بین بازار کار و آموزش فنی و حرفهای از دیدگاه مدیران آموزشگاههای فنی و حرفهای، کارفرمایان، مدیران واحدهای تولیدی و خدماتی استان آذربایجان غربی است. در این مطالعه از رویکرد نظریه داده بنیاد جهت تدوین الگو استفاده شده است. در پژوهش حاضر برای جمعآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه استفاده گردید. روش نمونهگیری، هدفمند تا حد اشباع میباشد. در این پژوهش از مصاحبه نفر 11 ام، دادهها تکرار شد و مفهوم جدیدی شناسایی نشد، از این رو کفایت نمونهگیری محرز شد یعنی در مرحله مصاحبه به منظور آگاهی از نظر خبرگان موضوع، از 10 نفر خبره مصاحبه صورت گرفته است. پس از تدوین الگوی مفهومی پژوهش، فرایند دلفی در 3 دور و با مشارکت 10 نفر از خبرگانی که دارای سابقه اجرایی یا مدیریتی و دانش و آگاهی کافی در این حوزه برخوردار بودند انجام شد. با طبقهبندی مفاهیم و با استفاده از روش کدگذاری محوری مقولههای شکل دهندهی تناسب آموزشهای فنی وحرفهای با نیازهای بازارکار و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی ظهور یافت که شامل 8 مولفه و 70 شاخص شناسایی و مورد تایید نهایی خبرگان قرار گرفت. مولفههای اصلی شامل شرایط علی (1- فناوری و تکنولوژی 2- منابع انسانی)، شرایط مداخلهگر (3- مهارتآموزی) پدیده محوری (4- نگرش کار آفرینی)، شرایط زمینهای (5- آموزش شغلی)، تعاملات (6- رفتارهای کارآفرینانه 7- قابلیت و فرصتهای شغلی بازار کار) پیامد (8- مسیر شغلی در بازار کار) شناسایی گردیدند.
In this study, the data theory theory approach has been used to develop the model. In the present study, interview tools were used to collect information. The sampling method is targeted to the point of saturation. In this study, from the interview of the 11th person, the data were repeated and no new concept was identified, so the adequacy of sampling was established. That is, in the interview stage, in order to be aware of the opinion of the experts in the subject, 10 experts were interviewed. After compiling the conceptual model of the research, the Delphi process was performed in 3 rounds with the participation of 10 experts who had executive or managerial background and sufficient knowledge and awareness in this field. By classifying the concepts and using the axial coding method, the categories that shape the appropriateness of technical and vocational training with the needs of the labor market and the relationships between them emerged in the form of a paradigm model that includes 8 components and 70 indicators were identified and finally approved by experts. The main components include causal conditions (1- technology and technology 2- human resources), interventionist conditions (3- skills training), central phenomenon (4- entrepreneurial attitude), contextual conditions (5- job training), interactions (6- entrepreneurial behaviors 7) Job opportunities and job opportunities in the labor market (outcome) (8- Career path in the labor market) were identified.
خلاصه ماشینی:
با طبقه بندي مفاهيم و با استفاده از روش کدگذاري محوري مقوله هاي شکل دهنده ي تناسب آموزش هاي فني و حرفه اي با نيازهاي بازار کار و روابط بين آن ها در قالب مدل پارادايمي ظهور يافت که شامل ٨ مؤلفه و ٧٠ شاخص شناسايي و مورد تأييد نهايي خبرگان قرار گرفت .
در اين پژوهش براي رفع نواقص پژوهش هاي گذشته ، به تدوين مدل پارادايمي که شامل عوامل علي ، عوامل مداخله گر، عوامل زمينه اي همکاري بين بازار کار و آموزش فني و حرفه اي است ، پرداخته خواهد شد که ميتوان به عنوان جنبه نوآوري تحقيق به آن نگاه کرد.
The process of implementing the research plan steps ) روايي و پايايي روايي در اين مطالعه براي نشان دادن روابط ميان مفهوم ، ابعاد و مؤلفه هاي به دست آمده از «روايي تئوريکي » و ميزان سازگاري بين تبيين تئوريکي تحقيق کيفي با داده ها استفاده شده است .
Coding Foundation Data Theorizing (Corbin and Strauss, 2014) همان طور که بيان گرديد به صورت کلي ابعاد ابتدايي مدل اين تحقيق شامل ١- فناوري و تکنولوژي ٢- منابع انساني ٣- مهارت آموزي ٤- نگرش کارآفريني ٥- آموزش شغلي ٦- رفتارهاي کارآفرينانه ٧- قابليت و فرصت هاي شغلي بازار کار ٨- مسير شغلي در بازار کار است که روابط بين اين ابعاد و مؤلفه هاي مربوطه در شکل زير نشان داده شده است .