خلاصه ماشینی:
"روزهای سقوط»(1377)،«عطر سیب، شکوفه زیتون»(1379)،«سفری به شهر فرنگ»(1379)،«عرارق،نگاهی از درون»(1381)و از آخرین کارهای او «قصهای چین و ماچین»(1382)در این دستهاند:البته کارهایی چون«نفت و شکلات»(1380)که نگاهی به پیشینه و وضعیت اسفبار فعلی شهر مسجد سلیمان-اولین شهر نفت خیز ایران- دارد هم در کارنامهء او به چشم میخورد اما به نظر میرسد نگاه حرفهای وی و همچنین مشکلات و موانع موجود بر سر راه مستند سازی انتقادی در داخل کشور باعث شده است که دهباشی کمتر به موضوعات اجتماعی-انتقادی در ایران بپردازد،از این رو ترجیح میدهد موضوعاتی را انتخاب کند که دردسرهای کمتری داشته باشد.
حالا ما کاری نداریم که اینها چرا به تلویزیون نمیآیند یا تحویلشان نمیگیرند یا راهشان نمیدهند؛این تعداد محدودی که به تلویزیون آمدهاند-که شاید خود شما هم یکی از آنها باشید-آیا توانستهاید در حد و اندازههای خودتان کار کنید؟چه مشکلاتی در مسیر وجود دارد؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود)مستند بیش از اینکه به تکنیک احتیاج داشته باشد،به نوعی نگاه احتیاج دارد بالاخره تلویزیون قبول نکرد، من هم رفتم شخصا بلیت هواپیما بگیرم.
حالا دیگر فهمیدن اینکه خیلی سخت نیست که نشان دادن فقر و بیماری و گرسنگی در فیلمهای ما،جایزه کدام جشنواره را میتواند ببرد، شما خودتان در این زمینه چند تا کار انجام دادهاید؟ اصلا کار باشد،آنها را کجا بفرستیم؟باید سفارش شبکههای دیگر باشد یا در ایران چهار گروه داریم:عدهای که شخصا کار شخصی انجام میدهند،عدای که دولتا کار دولتی انجام میدهند،عدهای که دولتا کار شخصی انجام میدهند و عدهای که شخصا کار دولتی انجام میدهند؛ مستند سازهای خوب تلویزیون از این دسته چهارم هستند آقای بروجردی سفیر ما در واتیکان قرار بود طی مراسمی استوار نامهاش را تقدیم کند."