خلاصه ماشینی:
"این ولایت در مرتبه نازلتر برای پیغمبر در مرتبه بعدی برای امام معصوم است و در زمان غیبت با توجه به اختلاف ازغدی: جمهوری مقید به اسلام روش عقلایی برای تأمین هر چه بیشتر احکام و اهداف شریعت است، چگونه میتوان پذیرفت امام از سر اضطرار جمهوری را مطرح کردند؟ مراتب به طور نسبی از آن انسانی است که بیش از سایرین در خدا ذوب بشود.
راجع به مرجع تقلید نظر مردم حجت است یا نیست،مردم میخواهند بدانند حق رجوع به چه کسی را دارند که برای آنها فتوا بدهد ومقلدش بشوند؟اینجا آیا مردم همان کسانی هستند که مقلدند و هیچ نقشی ندارند یا دارند؟ در باب حکومت اگر الف و ب و ج دارای شرایط حاکم بودند و فرد الف خود را اصلح میداند، ولی مردم او را اصلح نمیدانند؛اینجا الف آیا حق دارد بر مردم حکومت کند؟ آیا چنین فردی حق دارد کودتا و یا اعمال قدرت بکند و حکومت را در دست بگیرد؟ غرویان:اگر ما یک راهی داشتیم و شهود آمد ثابت کرد فقیه ب اعلم است.
امام ولی فقیه داریم این امت اسلامی ایران است،چه اشکالی دارد آن همه تکلفاتی که به خرج میدهید برای افروغ: حضرت امام دمکراسی را در برابر استبداد مطرح میکنند و معتقدند ولایت فقیه بهترین نوع حکومت ضد استبدادی است چون مبتنی بر حقوق متقابل بنا میشود.
یک وقت مردم میگویند تو چه حکومت دینی هستی که این همه خلاف شرع و ظلم و فساد اتفاق میافتد؟در این صورت مردم به وظیفه شرعیشان عمل میکنند،اما شق دیگر اینکه اگر حکومتی واقعا به وظایف قانونی خودش عمل میکرد اما اکثریت مردم منحط شدند و مخالفت کردند،در بحث فقهی این مسأله به بغی تعبیر شده است."