چکیده:
سنگمزارهای آرامستان تختفولاد و ارامنه جلفای اصفهان پس از گذشت قرنها به بستری برای هنرآفرینی حجاران، خوشنویسان و هنرمندان تبدیل شدهاند و اعتقادات مذهبی دو دین آسمانی اسلام و مسیحیت، باورهای قرآنی و انجیل، تعامل ارامنه و مسلمانان در اصفهان و روند تحولات هنر تصویری پیرامون آن را به نمایش میگذارند. نقشمایههای گیاهی، جانوری، فرشتگان و مشاغل از جمله بیشترین تزیینات این سنگمزارها است که پیوند عمیق و ناگسستنی هنرمندان و حجاران ایرانی و ارمنی را با مفهوم مرگ و حیات پس از آن و اعتقادات مذهبی را جلوهگر میسازند. در مقاله پیشرو تلاش شده است با جمعآوری اطلاعات به صورت مطالعات میدانی، اسناد و منابع کتابخانهای، و با روش توصیفی-تحلیلی، نقوش سنگمزارهای مسلمانان با ارامنه در چهار گروه پردیسنگارهها مورد مطالعه تطبیقی قرارگرفته و تلاش میشود شباهت و تفاوتهای موجود میان نقوش سنگمزارهای تختفولاد و ارامنه جلفای اصفهان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بر اساس مطالعات انجام یافته مشخص گردید که بیشترین و متنوعترین نقوش به کار رفته مشابه میان سنگمزارات این دو آرامستان، نگارههای گیاهی است که شیوه اجرای آنها در بیشتر موارد به روش ترکیبی از طبیعتگرایانه و انتزاعی است. نقوش سنگمزارات آرامستان جلفا با رویکرد تجسد(به صورت شمایلگرایی) با تاکید بر حضور نمادین مسیحیت(صلیب یا خاچکار) در کنار نگارههای انسانی جلوهگر شده، اما در اکثر مزارات تختفولاد، با رویکرد تجلی(شمایلگریزیاسلام)، با وجود کتیبههای بسیار و دوری از نقوش انسانی، به ویژه تصویر زنان تجلی یافته است؛ که ریشه در تفاوتهای بنیادین مبانی هنر اسلامی(قرآن) و مسیحیت(انجیل) دارد.
خلاصه ماشینی:
در مقاله پیشرو تلاش شده است با جمعآوری اطلاعات به صورت مطالعات میدانی، اسناد و منابع کتابخانهای، و با روش توصیفی-تحلیلی، پردیسنگارههای سنگمزارهای مسلمانان با ارامنه در چهار گروه مورد مطالعه تطبیقی قرارگرفته و تلاش میشود شباهت و تفاوتهای موجود میان نقوش سنگمزارهای تختفولاد و ارامنه جلفای اصفهان بر مبنای نظریه تجسد و تجلی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
نقوش سنگمزارات آرامستان جلفا با رویکرد تجسد(به صورت شمایلگرایی)، با تاکید بر حضور نمادین مسیحیت(صلیب یا خاچکار) در کنار نگارههای انسانی جلوهگر شده، اما در اکثر مزارات تختفولاد، با رویکرد تجلی(شمایلگریزیاسلام)، با وجود کتیبههای بسیار و دوری از نقوش انسانی، به ویژه تصویر زنان تجلی یافته است؛ که ریشه در تفاوتهای بنیادین مبانی هنر اسلامی(قرآن) و مسیحیت(انجیل) دارد.
ارامنه نیز که قبل از ورود به اصفهان سنت حجاری خود را داشتند و وجود کوههای متعدد مثل «ماسیس» و «سیپان» کمک شایانی به پیشرفت هنر حجاری آنان به ویژه سنگ مزار و خاچکارها 1 صلیبسنگها-عمدتا سنگهای مستطیل شکلی بودند که بر روی آنها انواع صلیب و نقوش تزیینی و نوشتاری حک شده است.
توصیف بهشت بدون نقوش گیاهان بر روی سنگ مزارها معنایی ندارد و از این رو گلها و درختان بیشترین نقشی هستند که بروی مزارهای ارامنه و تخت فولاد نقر شدهاند.
اسب بدون سوار نیز اشاره به مرگ دارد و این نقش به طور کلی از دیرباز همراه آیینهای تدفین بوده است و در نقوش تخت فولاد و آرامستان ارامنه در حالی که مردان و پهلوانان یا نظامیان بر آن سوار شدهاند، دیده میشود.