چکیده:
یوسف اباذری با تفسیر خاصی از خرد جامعه شناسی، بر این نظر است که جامعهشناس ایرانی باید به تحلیل «اکنونیت» جامعه ایرانی پرداخته و مهمترین وجه اکنونیت آن یعنی عقلانیت انتقادی مدفون شده در زیر سایۀ دهشتناک اقتصاد بازار آزاد را مورد تامل قرار دهد. شناخت علمی، تامل هرمنوتیکی و میانجیگری انتقادی و رهاییبخش، کارویژهای است که جامعهشناسی محکوم به انجام آن است. تکیه او بر نظریه کنش ارتباطی و هرمنوتیک انتقادی، اندیشه جامعهشناختی او را، به توصیف خودش، از وجه مسیحاگرایانه و زیباییشناختی برکنار نگه میدارد. جامعهشناسی سیاسی او، معطوف به فهم، نقد و نفی سلطه در اشکال مختلف آن در جامعه ایرانی در دوره جمهوری اسلامی است. با وجود اشتغال خاطر او به مباحث فلسفی و فرهنگی، انضمامی کردن جامعهشناسی و پرداختن به مسائل روزمره و پدیدههای عینی و ملموس جامعه، وجه اصلی فعالیت او بوده است. حضور پررنگ اباذری در حوزه عمومی و مشارکتش در مناظرات و مجادلات حاد قلمی و زبانی، نشانگر اهتمام او به فراروی از سنت رسمی پوزیتیویستی «فارغ از ارزش بودن دانش و دانشمند اجتماعی» و باورمندی به نقش اصلاحگری و میانجیگری جامعهشناسی است. در چارچوب برنامه تحقیقاتی اباذری، میتوان مدعی شد که «فهم و نقد سلطه» در اشکال مختلف و متنوع آن اعم از فرهنگی و اقتصادی یا سیاسی، مهمترین وجه کنش آکادمیک و روشنفکرانه او تلقی میشود.
Yousef Abazari, with a special interpretation of sociological wisdom, thinks that the Iranian sociologist should analyze the "present" of Iranian society and reflect on its most important aspect, its critical rationality buried under the terrible shadow of a free market economy. Scientific cognition, hermeneutical reflection, and critical and emancipatory mediation are features that sociology is doomed to do. His reliance on the theory of critical communication action and hermeneutics keeps his sociological thought, by his own description, Christianist and aesthetic. His political sociology focuses on understanding, criticizing and denying domination in its various forms in Iranian society during the Islamic Republic. Despite his preoccupation with philosophical and cultural issues, the Concretize of sociology and his treatment of everyday issues and objective and tangible phenomena of society have been the main focus of his work. Abazari's strong presence in the public sphere and his participation in acute literary and linguistic debates and debates show his commitment to transcending the official positivist tradition of "being independent of the value of knowledge and social scientist" and believing in the role of sociological reformer and mediator. In the Framework of Abazari's research program, it can be argued that "understanding and criticizing domination" in its various forms, whether cultural, economic or political, is considered the most important aspect of his academic and intellectual action.
خلاصه ماشینی:
اباذری و نقد جامعهشناسانه سیاست در جمهوری اسلامی ایران داود بیات 1 محمود شفیعی 2 تاریخ دریافت: 30/01/1400 ـ تاریخ پذیرش: 14/06/1400 چکیده یوسف اباذری با تفسیر خاصی از خرد جامعه شناسی، بر این نظر است که جامعهشناس ایرانی باید به تحلیل «اکنونیت» جامعه ایرانی پرداخته و مهمترین وجه اکنونیت آن یعنی عقلانیت انتقادی مدفون شده در زیر سایۀ دهشتناک اقتصاد بازار آزاد را مورد تأمل قرار دهد.
بازاندیشی و تأمل در هر دو وجه خرد جامعهشناسی (حفظ فاصله آن از گفتمانهای زیباییشناختی، فلسفی و علمی و سنجش رابطه جامعهشناسی با تاریخ و جامعهای که این علم سعی در توصیف و تبیین و تفسیر آن دارد) توسط مؤسسان آن، راه نقد جامعه و علم از طریق جامعهشناسی را گشود؛ راهی که طیکردنش گویی بخشی از رسالت کار علمی و فرایند بهبود اجتماعی مورد نظر آرمانهای اولیۀ روشنگری است؛ بنابراین بریدن بند ناف جامعهشناسی (به عنوان علم اصلاح جامعه) از پیکره مدرنیته و روشنگری، چه از طریق فروغلتیدن در شیءگونگی حاصل از پوزیتیویسم (نقد نظریه انتقادی از جامعه سرمایهداری) و چه از مجرای زیباییشناسی و رمانتیسیسم و چه رویکردهای به تعبیر اباذری «زبانبازانه» و متنگرایانه پستمدرنیستم، خالی کردن ظرفیت اصلاحگری جامعه از طرق عقلانی است و این در عمل میتواند به هبوط در آنارشیسم یا فاشیسم منتهی شود.